بازگشت

گروه: اطلاعات عمومي
 
 
مرکز پاسخگو:پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي
موضوع اصلي:واقعه عاشورا
موضوع فرعي:دليل اينكه يزيد آب را به روي امام حسين(ع
سؤال:چرا يزيد راه و راه آب را بر امام حسين« عليه السلام» و يارانش بست ؟
جواب:

در پاسخ به سؤال شما دوست عزيز عرض ميشود: و علت اصلي اينكه دشمنان نا بكار آب را بر امام حسين« عليه السلام» بستند غير از خبث باطني و پليدي كه در آنها بود بخاطر اين بود كه آنها ميخواستند به اين وسيله امام را تسليم خود كنند زيرا مي دانستند كه در سپاه امام علاوه افراد بزرگسال اطفال خرد سال و كودكان نيز حضور دارند و قلب رئوف امام را به اين وسيله هدف قرار دهند. در حاليكه امام بخاطر هدف مقدسي كه به منزله آب حيات براي تمام عصرها و نسلها بود و مصلحت الهي و عزت مسلمين در اين بود كه در مقابل آنها بايستند در مقابل اين عمل ناجوانمردانه با شكيبائي طاقت فرسايي ايستادگي كردند طوريكه دوست و دشمن را به تعجب واداشتند .
در تاريخ آمده است : ابن زياد در نامه اي تهديدآميز براي پسر سعد نوشت بين سپاه امام و آب فاصله ايجاد كنند و اجازه ندهند كه اين كاروان بر آب دست يابند و حتي قطره اي از آن بنوشند چون عطش بر امام و خاندان و ياران غلبه يافت در حوالي خيمه زنان حضرت باتيشه اي زمين را حفر نمودند , چشمه اي آب ظاهر شد آبي به غايت خوشگوار و شيرين. به اصحاب فرمودند از آن آب بياشامند و مشكها را پر كنند و باز گردند و بعد از آن , آب را زمين فروخورد و ديگر كسي آن چشمه جوشان را كه از كرامت امام جاري شده بود ,ندديد .
چون اين خبر به والي كوفه ( ابن زياد ) رسيد نامه اي بدين مضمون خطاب به عمر سعد نوشت :
{ اما به من خبر رسيد كه حسين« عليه السلام» و يارانش چاه كنده اند و آب بر ميدارند بايد كار را برايشان تنگ بگيري و نگذاري كه پيرامون آب گردند و يك قطره آب از فرات بچشند.
عمر سعد با دريافت اين نامه عمروبن حجاج زبيدي را با پانصد سوار بر اين كار گماشت ستم پيشه به كنار آمده و شريعه ( آبشخور ) را كنترل نمودند تا كسي از افراد امام نتوانستند به آب دست يابد و اين واقعه در روز هفتم ماه محرم روي دارد يكي از اين نابكاران امام را ندا داد كه يك قطره از اين آب را نخواهي چشيد تا آن وقت كه كشته شوي يا به حكم امير گردن نهي . امام چون صداي منهوسوي را شنيد فرمود : تو كيستي كه چنين گستاخي مي كني ؟ آن ملعون گفت: { منهم عبد الرحمن بن حصين الازدي } آن حضرت وي را اينگونه تمرين كرد : با رالها او را تشنگي هلاك كن و هرگز ميامرزد مورخان نوشته اند كه آن بيمار شد و تشنگي چنان بروي غالب گشت و هر قدر آب مي خورد باز هم تشنه مي شد و فرياد مي زد تا آنكه به هلاكت رسيد. ( 1)
البته سربازان رشيدسپاه امام حسين« عليه السلام » چون حضرت ابوالفضل و علي اكبر ( ع ) طي اقداماتي شجاعانه توانستند براي سپاه امام و كودكان تشنه آب بياورند .
در باره حضرت عباس آمده است : چون تشنگي بر ياران امام غلبه كرد حضرت برادر خويش عباس بن علي« عليه السلام» را بخواند و سي سوار و بيست پياده در اختيارش نهاد تا از شريعه فرات آب بياورد آن جوان هاشمي طي نبرد سخت با عمربن حجاج بر شر يعه فرات رسيد و به اتفاق ياران مشكها را از آب پرنموده و به خيام حرم بازگشتند.
در روايتي كه از حضرت سجاد« عليه السلام» نقل شده در منتخب طريحي بدان اشاره گرديده منقول است حضرت علي اكبر« عليه السلام » با مقداري سواره و پياده به سوي فرات رفته و پس از زد وخورد با نگهبانان شريعه فرات موفق گرديد مشكها را از آب پركند وقتي آن جوان آب را به محل استوار ياران امام آورد حضرت فرمود اصحاب از آن آب بياشامند كه آخرين توشه آنها خواهد بود. و نيز از آن وضو ساخته غسل نمايند و جانهاي خود را بشويند كه گفتهايشان خواهد شد .
اين روايت را علامه نقل نموده است .( 2)
منابع :
-----------------------
1-حضرت علي اكبر «عليه السلام »شبيه پيامبر , شهيد ولايت گلي زواره , غلامرضا ص 143 – 144
2- علي اكبر , علامه مقدم , ص 74 و 75.