بازگشت

گروه: اطلاعات عمومي
 
 
مرکز پاسخگو:دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي:امام حسين و قرآن
موضوع فرعي:شان نزول والفجر
سؤال:چرا سورة والفجر را سورة امام حسين(ع) ناميده اند. مقصود از ليالي عشر و نفس مطمئنه در اين سوره چيست؟ در مورد شأن نزول و محتواي سوره توضيح دهيد.
جواب:

سورة فجر در مكه بر پيامبر نازل شده. اين سوره داراي آيه هايي كوتاه اما تكان دهنده و با انذارهاي بسيار مي باشد.
در ابتداي سوره به قسم هاي متعددي بر مي خوريم كه بي سابقه است. اين نوع قسم ها مقدمه اي براي تهديد انذار طاغوتيان به عذاب الهي مي باشد.
بخش ديگري از اين سوره به بعضي از اقوام عصيان گر پيشين، چون قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شديد خداوند از آنان، اشاره كرده است، تا موجب عبرت ديگران شود.
در بخش سوم آن اشارة كوچكي به امتحان و آزمايش انسان شده است و از كوتاهي او در اعمال نيك و خير انتقاد مي شود.
بالاخره در قسمت انتهايي سوره سخن از معاد و سرنوشت كافران، نيز پاداش مؤمناني است كه به نفس مطمئنّه رسيده اند.
پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود: كسي كه سورة فجر را در شب هاي دهگانه (ده شب اوّل ذي الحجه) بخواند، خداوند گناهان او را مي بخشد و كسي كه در ساير بخواند، نور و روشنايي براي روز قيامتش خواهد بود.[1]
سورة والفجر به خاطر دو مشخصه مورد سؤال قرار مي گيرد:
1- نفس مطمئنه؛
2- شب هاي ده گانه.
در بعضي تفاسير امام حسين(ع) مصداق بارز و روشن نفس مطمئنه است. معرفي اين سوره به عنوان سورة حسين بن علي(ع) ممكن است به خاطر اين باشد كه مصداق روشنِ نفس مطمئنه كه در آخرين آيات اين سوره مخاطب واقع شده، حسين بن علي(ع) است. همان گونه كه در حديثي از امام صادق(ع) ذيل همين آيات آمده است.[2] در عين حال نفس مطمئنه مي توان مصاديق ديگري غير از حضرت داشته باشد، چون ديگر اولياي الهي، پيامبران، حتي علما و فقهاي بزرگي كه هوي و هوس به درونشان راه نيافت. دربارة ليالي عشر (شب هاي دهگانه) تفاسير و تعابير متفاوت است كه مشهور ترين آن شب هاي دهگانة اوّل ذي حجه تا دهم آن است كه عمل حج در آن انجام مي شود، كه از اهميت خاصي برخوردار است.[3] در عين حال عشر تفاسير ديگري نيز دارد كه به ده شب آخر ماه رمضان و ده شب اوّل ماه محرم نيز تعبير شده است.[4] در صورت مكاتبة بعدي مشخصات كامل و شماره نامةارسال شده را قيد فرمائيد
[1] تفسير نمونه، ج 26، ص 438.
[2] تفسير نمونه، ج 26، ص 439.
[3] همان.
[4] تفسير الميزان، ج 20، ص 655.