بازگشت

گروه: اطلاعات عمومي
 
 
مرکز پاسخگو:پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي
موضوع اصلي:قيام امام حسين (ع)
موضوع فرعي:هدف قيام امام حسين (ع)
سؤال:هدف از قيام امام حسين ( ع ) در كر بلا چه بود ؟ و چرا ايشان به همراه خانواده مكرم خود به صحراي كربلا رفتند ؟
جواب:

دوست عزيز سلام در پاسخ به سؤال خوبي كه مطرح كرديد عرض مي شود امام حسين عليه السلام در وصيت نامه اي كه به برادرشان محمد بن حنيفيه مي نويسند مي فرمائيد :(اني لهم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الا صلاح في امه جدي اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير سيره جدي ابي ( 1)
يعني من يك مرد جاه طلب مقام طلب اخلالگر مفسد و ظالم نيستم قيام من قيام اصلاح طلبي است قيام و خروج كردم براي اينكه مي خواهم امت جد خودم را اصلاح كنم من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيره جدم رسول خدا و پدرم علي بن ابيطالب رفتار كنم .
دوست عزيز:همانطور كه ملاحظه مي كنيد حضرت امام حسين ( ع ) در وصيت خود هدف از قيام خود را امر به معروف و نهي از منكر معرفي مي نمايند البته بهترين نحوه دعوت به معروف ها دعوت عملي و نشان دادن زيبائهايي آن و بهترين نهي ها نشان دادن نمونه ها ي عملي زشتكاريها و منكرهاست و در حادثه عاشورا اين دو جنبه به نمايش در آمد و تجسم يافته است .
اگر جريان كربلا همه ساله و زبان به زبان تكرار مي شود به خاطر معرفي اين بهترين چهره هاي انساني است كه در سخت ترين شرايط و با كمترين امكانات بر عليه همه قدرت ها وثروت هاي كثيف زمانشان قيام مي كنند و در را ه هدف مقدسشان از همه آرزوها و دلبستگيهاي كوچك و بزرگشان حتي از خون كودك خرد سالشان مي گذرند .
به قول قربوت اسپينر : بزرگترين آرمان نيكان اينست كه در آدم سازي شركت كنند يعني مكتب صالح سازي بياورند مكتب حسين نه تنها مكتب گنهكار سازي نبود بلكه مكتب مصلح سازي است ( 2)
استاد مطهري در اين زمينه مي فرمايد : خود اين حادثه تمام اين حادثه تجسم اسلام در همه ابعاد و جنبه ها اين حادثه حادثه اي است شبيه پذير نمايش پذير داراي سوره هاي بسيار زياد كه گويي براي نمايش دادن تهيه كرده اند و از اينكه اين حادثه نمايش پذير و شبيه پذير است اينست كه تجسم فكر و ايده چند جانبه و چند بعدي اسلام است با همه جنبه ها واصول اسلامي عملا در اين حادثه تجسم پيدا كرده است اسلام است در جريان ودر عمل ودر مرحله تحقق حادثه كربلا خودش يك همايش از سربازان اسلا م است اما نه نمايش كه صرفا نمايش يعني صورت سازي مي باشد آدمكهايي بسازند و صورتي درست كنند ولي در واقع حقيقت نداشته باشد مثلا آيه ( ان الله اشتري من المومنين انفسهم و امولهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله )(3)
يعني خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري نكرده است آنها در راه خدا جهاد مي كنند در اين حادثه كربلا خودش را در عمل نشان مي دهد (4)
همانطور ذكر شد حادثه كربلا تجسم عملي اسلام است آيات قرآن كه راه و رسم زندگي را نشان مي دهد در اين حادثه عينيت يافته است .
يك از ديگر آياتي كه حادثه كربلا تجسم يافت و به نمايش در آمد آيه
( من الناس من يتخذ من دون الله اندارا سيحبونهم كحب الله والذين آمنوا اشد حبا لله ( 5) يعني بعضي از مردم خدا را همانند خدا مي گيرند و چنانكه خدا راد وست داشت آنان دوستي ورزند و ليكن آنها كه اهل ايمان هستند كمال محبت و دوستي و علاقه شان به غير خدا به اندازه خداست حال ببينيم امام حسين ( ع ) جزء كدام گروهند كدام كساني كه دلبستگي ودوستي و علاقه شان به غير خدا به اندازه خداست يا كساني كه بيشترين دوستي ودلبستگيشان را به خداوند اختصاص داده اند در حادثه كربلا امام حسين عليه السلام نشان مي دهند كه اهل ايمانند و شديد ترين دوستيها و محبت ها را در ارتباط با خدا دارند{ والذين امنوا اشد حبا لله}هستند استاد مطهري در اين زمينه چنين مي گويند : ما بچه ها يمان راد وست داريم آيا حسين بن علي بچه هاي خود راد وست نداشت مسلما او بيشتر دوست داشت ابراهيم خليل هم اينطور نبود كه كمتر از اسماعيلش راد وست داشته باشد خيلي بيشتر دوست داشت به اين دليل كه از ما انسان تر بود و اين عواطف عواطف انساني است او انسان تر از ما بود و قهر ا عواطف انساني او همه چيز بيشتر بود حسين بن علي بيشتر از ما فرزندان خود را دوست داشت اما در عين حال او خدا را از همه كس و همه چيز بيشتر دوست داشت و در مقابل خداوند در راه خدا هيچ كس را به حساب نمي آورد ( 6)
در تاريخ واقعه كربلا آمده است هنگاميكه عده اي به امام حسين پيشنهاد ميدادند خود كه مي رويد اهل بيت را در اين سفر خطر ناك همراه نبريد فرمودند : در عالم رويا(رويا امام باروياي مردم عادي فرق مي كند خواب امام برايشان حجت است) جدم به من فرموده است ( ان شاء الله ان يراك قتيلا يعني خداوند اراده كرده كه ترا كشته ببيند و براي خانواده ام نيز فرموده :ان شاء الله ان يراهن سبايا يعني خداوند خواسته كه اينها اسير باشند البته منظور از اينكه گفته شده خداوند اراده تشريعي است مثلا خداوند درباره زكات مي فرمايد : {يريد ليطهركم} يعني خداوند پاكي شما را اراده كرده است در اينجا معناي اراده اين نيست كه چون خداوند اراده كرده مردم مجبور باشند زكات بدهند بلكه منظور اينست كه رضاي حق در دادن زكات است در اينجا نيز رضاي حق و مصلحت الهي در كشته شدن امام حسين ( ع ) و اسير شدن اهل بيت عليهم السلا م بوده است ( 7) يكي ديگر از آيه هايي كه در حادثه عاشورا را تجسم يافت و به نمايش د رآمد و سرمشق عملي انسانها شد آيه{ لقد جائكم رسول من انفسكم عزيزعليه ماغنهم حريص عليكم با المومنين رئوف رحيم ( 8) يعني همانا رسولي از جنس خود شما براي خلق آمد كه از فرط محبت و نوع پروري فقر وپريشاني و جهل و فلاكت شما بر او سخت مي آيد نجات شما حريص و به مومنان مهربان است مي باشد . اسلام دين محبت ومهرورزي است اما همانطور كه گفتيم اين محبت ها جهت دارند و جهت آن خدايي است .ممكن است كسي چيزي يا كسي را به خاطر خود خواهي منافعش دوست داشته باشد كه اگر آن منافع تامين نشود آن دوستي هم نيست اما گاهي دوستيها به خاطر خداست دوستي و محبت امام حسين عليه السلام از اينگونه دوستيها و محبت ها بود وجود مبارك ابا عبد الله از بدبختي سياهي كه به جنگش آمده بودند متاثر بود نمي خواست حتي يك نفر شان به اين حال بماند و تمام سعي خود را براي بر گرداندن آنها كرد : مي گويند ابا عبدالله براي آنكه آنها را از جنگ با دين منصرف كند يك دفعه سوار شتري مي شوند و مي روند اندرز مي دهند و بر مي گردند عمامه پيامبر را به سر مي گذارند لباس پيامبر را مي پوشند سوار اسب مي شوند وبسوي آنها مي روند بلكه بتوانند از اين گروه شقاوت كار كسي را كم كنند . در اينجا حسين عليه السلا م يكپارچه محبت است يكپارچه دوستي است كه حتي دشمن خود را هم واقعا دوست دارد .
آيه ديگري كه در عاشورا تجسم يافت و جان گرفت آيه { ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير منوعا الا المصلين ( 9)
يعني انسان مخلوقي سخت حريص و بي صبر است چون شر وزياني به او رسد جزع و بيتابي مي كند و چون مال ودولتي به او رو كند منع احسان كند مگر نماز گزارآ نكه اينگونه نيستند امام حسين عليه السلام در حادثه كربلا نشان دادند كه از مصلين واقعي هستند كه در كوران حوداث و سختي ها با جزع و فزع و بي تابي نمي افتنداين آيه كريمه در جاي جاي حادثه كربلا تجسم يافته وجان گرفته است اما اوج تجسم آن در شب عاشورا است . از مظاهر درخشنده حادثه كربلا تجليات بزرگ الهي آن موضوع جمع كردن ا صحاب در شب عاشورا و سخنراني امام حسين عليه السلام براي آنها ست بايد در نظر داشت كه اين سخنراني در شب عاشورا است هنگامي كه عوامل محيط از هر جهت نامساعد و نا اميد كننده است در چنين شرايطي هر سردار و رهبري كه تنها مادي فكركند جز لب به شكايت گشودن كاري ندارد .منطقش اينست : افسوس كه بخت با ما مساعده نشد ..... مثل نا پلئون مي گويد طبيعت با من مساعدت نكرد همه سخنانش شكايت ازروزگار و احساس يا س است آنچه شرايط را براي او سخت تر مي كند اينست كه زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت ديگر اسير دست دشمن مي شوند براي يك مرد غيور و فداكار اين خيلي سخت و ناگوار است . در يك چنين وضعي ديگران چه كرده اند ؟ مادر تاريخ مي خوانيم كه المقنع وقتي كه محصور شدو در شرايط نامساعد و نا اميد كننده اي قرار گرفت اول خاندان خود را كشت بعد خودش را همچنين است يكي از خلفاي اموي كه در هنگام گرفتاري همين رفتار را داشت تاريخ از اين نمونه ها بسيار دارد .امام حسين بن علي عليه السلام وقتي كه شروع كرد به سخنراني گفت ( اثني علي الله احسن الثناء و احمده علي السراء والضراء اللهم اني احمدك .....) با اينهمه شرايط نامساعد مادي دم از رضا و سازگاري با عوامل مي زند چرا ؟
چون در شرايط معنوي مساعدي سير مي كند او اعتقادا و عملا موحد و خدا پرست است و بعلاوه او به نتيجه نهايي كار خود آگاه است او هدفش مثل اسكندر و ناپئلون جهانگيري نبو دكه خود را شكست خورده بداند هدفش اعتلاي كلمه حق بود و از اين نظر كار خود را بسيار سودمند وموثري ديد ( 10)
وتاريخ كربلا نشان داد كه نه تنها امام حسين عليه السلا م بلكه هيچكدام از ياران ايشان در اين موقعيت حساس و ياس و نا اميدي و شكوه و شكايت نشدند و اين نشان مي دهد كه دستوراتي كه در دين براي انسان سازي آمده است عملي و شدني است و انسانها در نهايت سختي ها و مشكلات اگر توكل و اعتمادشان به خداي بزرگ و مهربان باشد عزت و شرف خود را از دست نمي دهند و به خرج و بي تابي نمي رسند .
منابع و ماخذ
مقتل الحسين , ص 156
حماسه حسيني , استاد مرتضي مطهري
قرآن كريم , سوره مباركه توبه آيه 111
حماسه حسيني استاد مرتضي مطهري جلد 1 ص 381
قرآن كريم سوره مباركه بقره آيه 165
حماسه حسيني استاد شهيد مطهري جلد 1 ص 224
حماسه حسيني استاد شهيد مطهري جلد ص 398
قرآن كريم سوره مباركه توبه آيه 128
قرآن كريم سوره مباركه معارج آيه 19- 28
حماسه حسيني استاد مطهري جلد 2 ص 74- 75
چرا حضرت ابا عبد الله با خانواده مكرم خود به صحراي كربلا رفتند ؟
اما اينكه چرا ابا عبدالله اهل بيتشرا همراه خود برد ؟ يكي از مسائلي كه هم تاريخ در باره آن صحبت كرده و هم اخبار و روايات از آن سخن گفته اند اينست كه چرا ابا عبدالله در اين سفر پر خطر اهل بيت شرا به همراه خود برد ؟ خطر اين سفر را همه پيش بيني مي كردند يعني حتي براي افراد عادي نبود لهذا قبل از آنكه ايشان حركت كنند تقريبا مي شود گفت تمام كساني كه آمدند و مصلحت انديشي كردند حركت دادن اهل بيت به همراه ايشان را كاري بر خلاف مصلحت تشخيص مي دادند يعني آنها با حساب منطقي خودشان كه در سطح عادي بود و به مقياس و معيار حفظ جان ابا عبدالله خاندانش تقربيا به اتفاق آراء مي گفتند : رفتن خودتان خطرناك است و مصلحت نيست يعني جانتان در خطر است چه رسد كه بخواهيد اهل بيتشان را هم با خودتان ببريد ابا عبد الله جواب دادند من بايد آنها را ببرم . به آنها جوابي مي دادند كه ديگر نتوانند در اين زمينه حرف بزنند به اين ترتيب كه جنبه معنوي مطلب را بيان مي كرد كه مكرر شنيده ايد كه ايشان استناد كردند و به رويايي كه البته براي امام در حكم يك وحي قاطع است فرمود در عالم رويا جد م را ديدم كه به من فرمود : ان الله شاء الله يراك قتيلا (1 ) گفتند پس اگر اينطور است چرا اهل بيت را به همراهتان مي بريد ؟ پاسخ دادند اين را هم جدم فرمود : ان الله شاء الله يراهن سبايا ( 2) البته منظور از انشاء اراده تشريعي است مثلا اينكه ظاهرا در باره زكات مي فرمايد يريد ليطهر كم ( 3) مقصور اينست كه خدا كه چنين دستوري داده است اينطور مي خواهد يعني اگر اينكار را كرديد رضاي حق درآن است . در مقابل اين سخن ديگر كسي چيزي نگفت يعني نمي توانست حرفي بزند پس اگر چنين است كه جد شما در عالم معنا به شما تفهيم كرده اند كه مصلحت شما را در اينست كه كشته بشويد ما ديگر در مقابل ايشان حرفي نداريم همه كساني هم كه