بازگشت

گروه: عزادراي و سوگواري
 
 
مرکز پاسخگو:پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي
موضوع اصلي:لباس مشكي
موضوع فرعي:فلسفه لباس سياه
سؤال:فلسفه لباس سياه چيست . در صورتي كه براي پوشيدن لباس سياه مكروه مي باشد ؟
جواب:

دوست عزيزم ! پوشيدن لباس سياه به منظور اعلان حزن و اندوه د رمصيبت به كار مي رود . پوشيدن لباس سياه يك مسئله عرفي است كه در جوامع مختلف از آن استفاده مي شود شايد تا كنون ديده باشيد كه حتي افراد غير مسلمان هم در هنگام مصيبت از بازو بند سياه يا نوار هاي سياه استفاده مي كنند . پوشيدن لباس سياه در شرع اسلام مكروه است . اما در مراسم عزاداري معصومين پوشيدن لباس سياه استثناء شده است . البته پوشيدن لباس سياه از نظر شرع در اين مراسم واجب نيست ولي پوشيدن آن رحجان دارد يعني بهتر است .
چنانچـه بر اساس روايات امام حسيـن (ع) در هنـگام شهـادت لباس سياه بر تن داشته اند و نيز نقل شده كه ائمه (عليهم السلام ) در ايام سوگواري جامة سياه مي پوشيدند .
مراجع تقليد نيز در اين زمينه نظراتي دارند از جمله :
آيت الله فاضل لنكراني در اين زمينه مي فرمايد : پوشيدن لباس سياه در عزاداري امام حسين ( ع ) و ديگر ائمه (عليهم السلام) چون از مصاديق تعظيم شعائر است واجد رحجان شرعي مي باشد و عملاً بزرگاني چون مرحوم آيت الله بروجردي در روز عاشورا از قباي سياه استفاده مي كردند .
آيت الله صافي گلپايگاني و آيت الله نوري همداني نيز مي فرمايند :
پوشيدن لباس سياه به عنوان اعلان حزن و اندوه در مصيبت امام حسين و ائمه ? رحجان دارد .
آيت الله صافي گلپايگاني د رخصوص كراهت نماز خواندن با لباس سياه بر عزاداران امام حسين ( ع ) مي فرمايد : چون لباس سياه علامت عزاداران سيد الشهداء ( ع ) است و عزاداران آن حضرت رحجان دارد لذا نماز خواندن با آن نيز مكروه نمي باشد .
البته بعضي رنك سياه را رنگ حيرت مي دانند و معتقدند وقتي انسان در مقابل رنگ سياه قرا رمي گيرد تفكرش ثابت مي شود . يعن يبيشتر تكر مي كند .

منابع و مأخذ :
1-مبلغان ، ش 39 ، ص 127
2-غم و شادي در سيره معصومين ( ع ) محمود اكبري ، ص 221
3-مجله ضمير ، دوره جديد ، شماره دوم
----------------------------------------------------
1-الشعائر الحسنيه ، ص 66
2-سفينته البحار ج 1/670
3-جامع المسائل ج 1 ص 621 س 2170
4-جامع الاحكام ، آيت الله صافي ج 2 ص 130 س 1590
هزار و يك مسئله آيت الله نوري همداني ج 2 ، ص 180 س 602
5-جامع الحكام ج 2 ص 130 س 1591
6-مجله ضمير شماره دوم ص 13