جواب:
در بين راه به كربلا، بعضيها با امام حسين(ع) صحبت مي كنند كه نرو خطر دارد، و حسين(ع) در جواب، اين شعرها را ميخواند: سَاَمضي وَ ما بِالمَوتِ عارٌ عَلَي الفَتياذا مانَوي حَقّاً و جـاهَدَ مُسْلِـماً وَ واسـيَ الـرِّجالَ الصالِحين بِنَفْسِهِوَ فارَقْ مَثبوراً وَ خـالفَ مُجرِمـاً اُقَـدِّمُ نَـفسـي لا اُريــدُ بَـقـائَـهـالِتَلقي خَميساً في الهَياج عَرَمْرَماً فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدمُ وَ اِنْ مِتُّ لُمْ اُلَمْكَفي بِكَ ذُلّاً اَنْ تَعيشَ و تُرغَما (في رحاب ائمه اهلبيت 3/97) به من مي گوييد نرو، ولي خواهم رفت. مي گوييد كشته مي شوم؛ مگر مردن براي يك جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است كه هدف انسان پست باشد و بخواهد براي آقايي و رياست كشته بشود كه مي گويند به هدفش نرسيده، اما براي آن كسي كه براي اعلاي كلمه حق و در راه حق كشته مي شود كه ننگ نيست چرا كه در راهي قدم برمي دارد كه صالحين و شايستگان بندگان خدا قدم برداشته اند. پس چون در راهي قدم برمي دارد كه با يك آدم هلاك شده بدبخت و گناهكار مثل يزيد مخالفت مي كند، بگذار كشته بشود. شما مي گوييد كشته مي شوم؛ يكي از ايندو بيشتر نيست: يا زنده ميمانم يا كشته ميشوم. «فَاِن عِشْتُ لَمْ اَنْدَمْ» اگر زنده ماندم كسي نمي گويد تو چرا زنده ماندي «وَ اِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْ» و اگر در اين راه كشته بشوم احدي در دنيا مرا ملامت نخواهد كرد، اگر بداند كه من در چه راهي رفتم. «كَفي بِكَ ذُلّاً اَنْ تَعيشَ وَ تُرغَما» براي بدبختي و ذلت تو كافي است كه زندگي بكني امّا دماغت را به خاك بمالند.
|