بازگشت

گروه: واقعه كربلا
 
 
مرکز پاسخگو:پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي
موضوع اصلي:واقعه عاشورا
موضوع فرعي:علت اينكه مسئله عاشورا هنوز تازه است
سؤال:- علت چيست كه پس از سالها هنوز از عاشورا به عنوان مسئله داغ و تازه اي ياد مي شود؟
جواب:

با عرض سلام و تشكر از اينكه سوال خوبتان را با ما مطرح نموديد در پاسخ عرض مي شود دوست عزيزم همان طور كه مي دانيد حادثه عاشورا حادثه اي است كه در آن اسلام مجسم شده است، يعني افرادي به اوامر الهي مثل مبارزه با ظلم عدالت خواهي مروت و ايثار و جوانمردي ،صبر و استقامت در مصائب ،و داشتن بالاترين درجه محبت و عشق نسبت به خدا در اين حادثه جامع عمل پوشيدند و به قول استاد مطهري :حادثه كربلا يك نمايش از سربازان اسلام است اما نه نمايش كه صرفاً نمايش و صورت سازي باشد كه آدمهايي سازنده و صورتكي درست كنند ولي حقيقت نداشته باشند (1) بلكه نمايشي است كه توسط افراد حقيقي وبه نحو طبيعي به اجرا در مي آيد .
و فلسفه عزاداري امام حسين (عليه السلام) اين است كه داستان كربلا به صورت يك مكتب تعليمي و تربيتي هميشه زنده بماند، جريان كربلا ياد آوري فداكاريها ، ايثارها، جان فشانيها، و شكوه و عظمت آنهاست همچنين ياد آوري فجايع و زشت كاريها و محكوميت آنها است حال براي آنكه اين حادثه در دلها و افكار براي هميشه زنده بماند بهترين راه آن است كه غير از نقد و بررسي جنبه عقلاني و شناختي اين واقعه به جنبه احساس و عاطفي آن توجه كرد و از آن بهره گرفت . روان شناسان مي گويند : اگر ما تصور كنيم راه نفوذ در افكار ديگران تنها از طريق آشنايي ، استدلالات قوي وغير قابل انكار درهر موضوع در ذكر محاسن و معايب امور مورد نظر است سخت در اشتباه خواهيم بود. زيرا استدلالات هر قدر قوي و منطقي باشد تنها با بخش خود آگاه روح انسان سر وكار دارد در حاليكه بخش مهم روح مرحله تا خود آگاه يا نيمه آگاه است كه نفوذ در آن ازطريق استدلالات به تنهايي ممكن نيست ،بنابر اين بايد كوشيد تا عواطف در طرح مسئله بي تفاوت نماند، بلكه در همان سمت قرار گيرد كه عقل قرار گرفته است تا عواطف به كمك عقل شتابند و قدرت كشش عقل را بيشتر كند.(2)
دوست عزيزم :هر گاه شما رفتار خود را تحليل كنيد خواه رفتار مربوط به زندگي فردي شما باشد و خواه رفتار خانوادگي ،رفتار اجتماعي يا رفتار سياسي شما باشد ،مي بينيد عامل اصلي كه شما را به انجام آن رفتار واداشته است همين عوامل تحريك كننده (احساسات و عواطف)بر انگيزانند است تا اين عوامل نباشد كارانجام نمي گيرد حتي اگر انسان به يقين بداند كه فلان ماده غذايي براي بدن او مفيد است، اما تا اشتها نداشته باشد و يا اشتهاي او تحريك نشود به سراغ خوردن آن غذا نمي رود اگر فرضاً اشتهاي كسي كور شود و يا به بيماري مبتلا شود كه اشتها پيدا نكند هر چه به او بگويند كه اين ماده غذايي براي بدن او مفيد است تمايلي به خوردن آن پيدا نمي كند ،پس غير از آن داشتن بايد اين ميل وانگيزه نيز در درون انسان باشد حال بعد از اينكه پذيرفتيم براي حركت هاي آگاهانه و رفتارهاي انساني دو دسته عوامل شناختي و انگيزي، يا عواطف و احساسات لازم است و بعد از اينكه دانستيم حركت سيد الشهداء چه نقش مهمي در سعادت انسانها داشته است متوجه خواهيم شد اين شناخت خود به خود براي ما حركت آفرين نمي شود هنگام دانستن و به ياد آوردن آن خاطرات ما را به كاري مشابه و پيمودن راه او وا مي دارد كه در ما نيز انگيزه اي به وجود آيد و بر اساس آن ،ماهم دوست داشته باشيم آن كار مشابه را انجام دهيم خود شناخت اين ميل را يجاد نمي كند بلكه بايد عواطف ماتحريك شود و احساسات ما بر انگيخته شود تا اين كه ما هم بخواهيم كاري مشابه به كار او انجام دهيم پس تحقيق چنين امري نيا زمند دو دسته از عوامل است .جلسات بحث و گفت و گو و سخنرانيهامي تواند آن بخش اول را تأمين كند .
يعني شناخت لازم را به ما بدهد اما عامل ديگري هم براي تقويت احساسات و عواطف لازم داريم ، البته خود شناخت ، يادآوري و مطالعه يك رويداد مي تواند نقش داشته باشد ، اما نقش اساسي را چيزهايي ايفا ميكند كه تأثير مستقيمي بر احساسات و عواطف ما داشته باشد .
هنگامي كه صحنهاي بازسازي مي شود و انسان از نزديك به آن صحنه مي نگرد اين مشاهده با هنگامي كه انسان بشنود چنين جرياني واقع شده، يا اينكه فقط بداند چنين حادثه اي اتفاق افتاده است ، بسيار تفاوت دارد . خود شما مي توانيد اين نكته را در زندگي خود تجربه كنيد چيزي را كه مطلع شديد انجام شده ، يا انجام مي شود ، اما وقوع آن را نديده ايد ، تأثير آن سخت به زماني كه به چشم خودتان ديده ايد كه آن حادثه واقع شده ، تفاوت زيادي خواهد داشت . همه ما مي دانيم كه در اين شهر مردم محروم زيادي هستند اما ديدن يك شخص محروم با يك حالت رقت آور مي تواند در ما تأثري ببخشد كه صرف دانستن ،هيچگاه آن اثر را ندارد . وقتي انسان حالت رقت آور مريضي يا حالت طفل يتيمي را ديد ، آري در روح او ايجاد مي شود كه هرگز دانستني ها، چنين اثري را نمي تواند داشته باشد، خداي متعال انسان را به گونه اي آفريده است كه هنگامي كه چيزي مي بيند يا مناظري مشاهده مي كند اثري مي پذيرد كه هيچگاه گفته ها ، شنيده ها و دانسته ها آن اثر ندارد . هر گاه صحنه ايي را بسازيم و بازسازي كنيم ،خواه در قالب سنتي و يا با استفاده هر روش هاي جديد و به صورت نمايش وفيلم ،به گونه اي كه جريان عاشورا را براي مردم مجسم كند ، بازسازي آن صحنه ها و نشان دادن آنها اثري دارد كه گفتن و دانستن آنها نمي تواند آن اثر را داشته باشد .نمونه چنين تأثيري را مي توانيد در زندگي فردي ونيز زندگي اجتماعي خود بياييد به خصوص در اين سي چهل سال اخير كه حركت حضرت امام «ره » دستگاه طاغوت و كفر شروع شد ملاحظه كرديد كه در ايام محرم و صفر نام سيد الشهداء(عليه السلام ) و عزاداري سيد الشهداء مردم را به حركت وادار مي كند اين شور و اين هيجان جز در ايام عاشورا پيدا نمي شود و جز با همين مراسم سنتي عزاداري يانظاير آن حاصل نمي شود بايد عمل كرد و رفتاري نشان داد كه احساسات و عواطف مردم را تحريك كند ، آنگاه اثر بخش خواهد بود اينجاست كه متوجه مي شويم چرا امام بارها مي فرمود آنچه داريم از محرم و صفر است .
چرا اين همه اصرار داشت كه عزاداري به همان رسم سنتي برگزار شود ؟ چون در طول سيزده قرن تجربه شده بود كه اين امور نقش عظيمي در بر انگيختن احساسات و عواطف ديني مردم إيفا مي كند و معجزه مي آفريند تجربه نشان داد كه بيشتر پيروزيهايي كه در دوران انقلاب و يا در دوران جنگ در جبهه ها حاصل شد ،در اثر شور و نشاطي بود كه مردم در ايام عاشورا و به بركت نام سيد الشهداء (عليه السلام) حاصل مي كردند اين تأثير كمي نيست با چه قيمتي مي شود چنين عاملي در اجتماع آفريد كه اين همه شور و حركت در مردم ايجاد كند اين همه عشق مقدس بيافريند، تا جايي كه افراد براي شهادت آماده كند اگر بگوييم در هيچ مكتبي و يا در هيچ جامعه اي چنين عاملي وجود ندارد سخن گزافي نگفته ايم (3) در تاريخ آمده است كه ائمه اطهار( عليهم السلام ) دستوري ميدادند افرادي كه شاعر بودند نوحه خوان و نوحه سرا بودند ذكر مصيبت كنند و ايشان مي گريستند .البته بهترين و ارزشمندترين اشكي كه در عزاي حسيني ريخته مي شود، اشكي است كه با شناخت هر چه بهتر و بيشتر روح شريف و بزرگ حسيني همراه باشد چنين اشكي توأم با تعظيم به روح مقدس بزرگ حسين است كه در عين محبت بسيار پاك و بيدريغي كه به خانواده،ياران و دوستان و حتي دشمنان خود داردـ و با خواهش و تمنا از آنها مي خواهد كه به سپاه او بپيوندند ـبخاطر مصلحت دين و زنده نگه داشتن حيات معنوي و انسانيت دست به حماسه اي جاويد مي زند به مسلخ عشق مي رود و در آن از عزيزترين كسان خود تا دختر سه ساله و كودك خرد سالش را آماده قرباني ميكند،
آري در مسلخ عشق جز نكو را نكشتند . روبه صفتان زشت خورا نكشتند

سؤال دوم:
زيارت عاشورا كه خوانده مي شود بر معاويه ،يزيد و عمر لعنت مي شود در حالي كه آنها مرده اند و لعن بر آنها بي فايده است و شمر و معاويه زمان لعن نمي شوند مثلاً بوش و شارون كه جنايت كاران بزرگي هستند. آيا به روز كردن اسلام وظيفه مبلغان ديني نيست ؟
جواب سؤال دوم:
دوست عزيز :همان طور كه مي دانيد يكي از فروع دين ،تولي و تبري يعني؛ دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا است حال اگر خواسته باشيم صفات دوستان خدا و صفات دشمنان خدا را به صورت قائده كلي بياوريم كه هيچگاه فراموش نشود بهترين روش آن است كه آن را به صفحه نمايش عاشورا ارجاع دهيم چرا كه واقعه عاشورا واقعه اي است كه دوصفحه دارد.
يك صفحه سفيد و نوراني و يك صفحه سياه و ظلماني كه هر دو صحفه اش يا بي نظير است و يا كم نظير . اما صفحه سياه و تاريكش از آن نظر سياه و تاريك است كه در آن فقط جنايت بي نظير و يا كم نظير مي بينيم و مظهر اين صفحه سياه و ظلماني افراد پست و فرومايه اي چون ابو سفيان ،معاويه و يزيد هستند كه در زيارت عاشورا به آنها لعن مي شود.
اما همان طور كه شما فرموديد لعن به اين گروه زماني سودمند است كه يزيد هر زمان مشخص شود و مورد نفرت مردم قرار گيرد و به اين امر در خود زيارت عاشورا اشاره شده آنجا كه گفته مي شود { اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد وآخر تابع له علي ذلك اللهم العنهم جميعا } كه اين قسمت از زيارت عاشورا نشان مي دهد منظور از لعن و اظهار نفرت و بيزاري مخصوص يزيد و معاويه وابوسفيان نيست، بلكه هر كسي كه تفكر و عمل آنها را داشته باشد يزيدي و پليد و سزاوار نفرين ولعن بلكه سزاوار جهاد و مبارزه عملي است و راز اين كه ائمه اطهار به زنده نگه داشتن واقعه عاشورا تكيه داشتند همين امر است كه در هر زمان فساد و شرك مبارزه شود و از اين طريق دين زنده وپايدار بماند و اينكه امام خميني«ره » مي فرمايند :اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است و نيز تاكيد بر همين مسئله است چرا كه بعد از واقعه عاشورا جريان ها و انقلابات زيادي رخ داد كه همه الهام گرفته از حادثه و حماسه پر شور كربلا است و يكي از بارز ترين اين انقلابات در عصر حاضر انقلاب اسلامي ايران است .تاريخ و نوع انقلاب به خوبي نشان گر آن است كه نطفه مبارزه با استكبار جهاني در سخنراني ها و عزاداريهاي محرم وصفر گذشته شده و به ثمر نشسته است .
استاد مطهري«ره » در يكي از سخنراني هاي خود در روز عاشورا به مسئله به روز بودن شعارهاي حسيني اشاره كرده و مي فرمايند :اگر مي خواهيم به عزاداري حسين ابن علي ارزش بدهيم ،فكر كنيم كه اگر حسين بن علي امروزبود و خودش مي گفت براي من عزاداري كنيد مي گفت چه شعاري بدهيم ؟آيا مي گفت بگوييد نوجوان اكبر من يا مي گفت بگوييد زينب مظلوم، الوداع، الوداع چيزهايي كه من امام حسين در عمرم هرگز به اين جور شعارهاي پست و كثيف و ذلت آور تن ندادم و يك كلمه از اين حرفها را نگفتم اگر حسين ابن علي بود مي گفت اگر مي خواهي براي من عزاداري كني براي من سينه و زنجير بزني شعار امروز تو بايد فلسطين باشد شمر هزار و سيصد سال پيش مرد شمر امروز را بشناس،امرز در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان مي خورد(2)امروز هم شعار اصلي انقلاب و مردم انقلابي پس از گذشت 25سال از انقلاب شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل است .
به قول شهيد مظلوم دكتر بهشتي«ره » :آمريكا از دست ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير و اين شعاري است كه از قرآن آموختيم كه :{ها انتم اولاء تحبونهم و لا يحبونكم تؤمنون بالكتاب كله و اذا لقوكم قالوا امنا و اذا خلو عضوا عليكم الا نا مل من الغيط قل موتوا بغيظكم}(3)
«شما كساني هستيد كه آنها را دوست مي داريد اما آنها شما را دوست ندارند در حالي كه شما به همه كتابها آسماني ايمان داريد اما آنها به كتاب آسماني شما ايمان ندارند و هنگاميكه شما را ملاقات مي كنند به دروغ مي گويند ايمان آورديم اما هنگاميكه تنها مي شوند از شدت خشم به شما سر انگشتان خود را به دندان مي گزند بگو بميريد با همين خشمي كه داريد خدا از اسرار درون سينه آگاه است.
منابع :
1-حماسه حسيني ، استاد شهيد مطهري «ره » ، ج 1 ،ص 19
2-همان ماخذ ، ص 291
3-قرآن كريم ، سوره مباركه آل عمران ، آيه119