بازگشت

دفاع از ولايت در مجلس معاويه


قال الامام الحسين عليه السلام: نَحْنُ حِزْبُ اللهِ الْغالِبوُنَ، وَعِتْرَةُ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه وآله الأقْرَبُونَ، وَ أَهْلُ بَيْتِهِ الطَّيبَّونَ، وَأَحَدُ الثِّقْلَيْنِ اللَّذَيْنِ جَعَلَنا رَسُولُ اللهِ صلي الله عليه وآله ثانِيَ کِتابِ اللهِ تَبارَکَ وَتَعالي، اَلّذي فيهِ تَفْصيلُ کُلِّ شَي ءٍ، لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ، وَالْمُعوَّلُ عَلَيْنا في تَفْسيرهِ، لا يُبْطينا تَأويلَهُ، بَلْ نَتَّبِعُ حَقايِقَهُ، فَأَطيعُونا فَاِنَّ طاعَتَنا مَفْرُوضَةٌ، أَنْ کانَتْ بطاعَةِ اللهِ وَرَسُولِهِ مَقْرُونَةٌ. قالَ اللهُ عَزَّوَجلَّ: «أَطيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَاُولِي الأمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَي ءٍ فَرُدُّوُهُ إِليَ اللهِ وَ الرَّسُولِ» [1] وَقالَ: «وَلَوْ رُدُّوهُ إِليَ الرَّسُولِ وَإِلي اُوليِ الأمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطوُنَهُ مِنْهُم وَلَوْلا فَضْلُ اللهِ عَلَيْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَيْطانَ إِلاَّ قَليلاً». [2] .

وَاُحَذِّرُکُمْ الْإِصْغاءَ إِلي هُتُوفِ الشَيْطانِ بِکُمْ فَإِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ، فَتَکُونُوا کَأَوْلِيائِهِ الَّذينَ قالَ لَهُمْ «لا غالِبَ لَکُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنّي جارٌ لَکُمْ فَلمَّا تَراءَتِ الفِئَتانِ نَکَصَ عَلي عَقِبَيْهِ وَقالَ إِنّي بَري ءٌ مِنْکُمْ» [3] فَتُلْقُونَ لِلسُّيُوفِ ضَرَباً، وَللِرّماحِ وَرَداً، وَلِلْعُمُدِ حَطْماً، وَلِلسّهامِ غَرَضَاً، ثُمَ لا يَقْبَلُ مِنْ نَفْسٍ إِيمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ في إِيمانِها خَيْراً.


***

امام حسين عليه السلام فرمود: (ما حزب پيروز خداونديم، و عترت رسول خدا، و نزديکترين فرزندان او هستيم، ما از خاندان پاک پيامبريم، مايکي از آن دو چيز گرانبهائيم که رسول خدا ما را بعد از کتاب خدا، دوّمي آن معرّفي فرمود، کتابيکه بيان هرچيزي در آن هست و باطل از هيچ جانبي در آن راه ندارد. کتابي که در تفسير آن بما پناه آورده ميشود و تفسير آن دور از دسترس ما نيست، و حقايق آنرا پيروي مي کنيم، پس از ما پيروي کنيد که اطاعت ما واجب و لازم است زيرا که اطاعت ما در شمار اطاعت خدا و پيامبرش قرار دارد. و خداوند بزرگ فرمود: «فرمان بريد خدا و پيامبرش و صاحب امر خويش را، و چون در چيزي اختلاف کرديد آنرا به خدا و پيامبرش ارجاع دهيد» و باز مي فرمايد: «اگر هر مشکل را به پيامبر و صاحبان امر ارجاع مي دادند، کسانيکه در پي دانستن چگونگي حلّ مشکلات بودند، حقيقت را از آنها فرا مي گرفتند، اگر کرم و رحمت خداوند شامل شما نبود، شيطان را پيروي مي کرديد» من شما را از گوش دادن به نداهاي شيطاني برحذر ميدارم زيرا دشمن آشکار شماست، تا مانند دوستان شيطان نباشيد که درباره آنان فرمود: «امروز هيچ گروهي و قومي بر شما غالب نمي گردند، و من در سختي ها، ياور شما مي باشم». و چون دو گروه با هم برخورد کردند شيطان پا بفرار گذاشت و گفت: «من از شما بيزارم زيرا من چيزي مي بينم که شما نمي بينيد»، در اين صورت است که پيکرهايتان فرودگاه شمشيرها، و اصابتگاه نيزه ما، و آماج تيرها و عمودها قرار مي گيرد، و ديگر ايمان آوردن هيچ فردي «که قبلاً ايمان نياورد» يا قبلاً ايمان آورده «ولي بوسيله آن ايمان فضيلتي را کسب نکرد» پذيرفته شود.) [4] .

سخن امام که به اينجا رسيد، معاويه درهاله اي از حيرت و سرگرداني خطاب به آنحضرت گفت: کافي است اي حسين، هر چه خواستي گفتي.


***

[1] سوره نساء آيه 59.

[2] سوره نساء آيه 82.

[3] سوره انفال آيه48.

[4] احتجاج ص299 طبرسي، وسائل الشّيعه ج8 ص144 حديث 45.