بازگشت

از سخنان آن حضرت در توبيخ معاويه


لما قتل حجر بن عدي و اصحابه، فقال معاوية: يا اباعبدالله! هل بلغک ما صنعنا بحجر و اصحابه و أشياعه و شيعة ابيک؟

فقال عليه السلام: لا، فقال: قتلناهم، و کفناهم، و صلينا عليهم؛

فضحک الحسين عليه السلام و قال:

خصمک القوم يوم القيامة، يا معاوية! أما والله لو ولينا مثلها من شيعتک ما کفناهم و لا صلينا عليهم و قد بلغني وقوعک بابي حسن و قيامک به و اعتراضک بني هاشم بالعيوب، و أيم الله لقد أو ترت غير قوسک، و رميت غير غرضک، و تناولتها بالعداوة من مکان قريب، و لقد اطعت امرء ما قدم ايمانه و لا حدث نفاقه، و ما نظر لک فانظر لنفسک او دع [1] .

يريد عمر و بن العاص


***

(هنگامي که حجر بن عدي و اصحابش به شهادت رسيدند، معاويه به حضرت عرض کرد: آيا شنيدي که ما نسبت به حجر و يارانش و شيعيان پدرت چه کرديم؟ حضرت عليه السلام فرمودند: خير، معاويه گفت، ما آنان را کشتيم و کفن نموديم و بر آنان نماز گذارديم. امام عليه السلام خنديد و آن گاه فرمود:)

اي معاويه! دشمنان تو روز قيامت همين ها هستند، به خدا سوگند! اگر ما بر اصحاب تو دست يابيم نه آنها را کفن مي کنيم و نه بر جنازه ي آنان نماز مي گذاريم.

شنيده ام به پدرم و بني هاشم ناسزا مي گويي و عيب جويي مي کني. سوگند به خدا از کمان غير خود، تير رها مي کني و بي هدف نشانه گيري مي کني، اين عداوت را از نزديکان خود گرفته اي و از مردي (عمرو بن عاص) اطاعت مي کني که نه از اول ايماني داشته و نه نفاقش تازگي دارد.

او به نفع تو نظر نمي دهد، تو به فکر خود باش و يا اگر از خود فکر نداري، حکومت را رها کن.


***

[1] الحسين: ج 2، ص 162.