بازگشت

سبز شدن درخت خرماي خشكيده


318. دلائل الإمامة عن محمّد الکناني عن أبي عبد اللَّه عليه السلام: خَرَجَ الحُسَينُ بنُ عَلِيّ عليه السلام في بَعضِ أسفارِهِ ومَعَهُ رَجُلٌ مِن وُلدِ الزُّبَيرِ بنِ العَوّامِ يَقولُ بِإِمامَتِهِ، فَنَزَلوا في طَريقِهِم بِمَنزِلٍ تَحتَ نَخلَةٍ يابِسَةٍ قَد يَبِسَت مِنَ العَطَشِ، فَفُرِشَ لِلحُسَينِ عليه السلام [1] تَحتَها، وبِإِزائِهِ نَخلَةٌ اُخري [لَيسَ] [2] عَلَيها رُطَبٌ. قال: فَرَفَعَ يَدَهُ ودَعا بِکَلامٍ لَم أفهَمهُ، فَاخضَرَّتِ النَّخلَةُ وعادَت إلي حالِها، وأورَقَت وحَمَلَت رُطَباً.

فَقالَ الجَمّالُ الَّذِي اکتَري مِنهُ: هذا سِحرٌ وَاللَّهِ!

فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام: وَيلَکَ، إنَّهُ لَيسَ بِسِحرٍ، ولکِن دَعوَةُ ابنِ نَبِيٍّ مُستَجابَةٌ. قالَ: ثُمَّ صَعِدُوا النَّخلَةَ فَجَنَوا مِنها ما کَفاهُم جَميعاً. [3] .


***

317. دلائل الإمامة - به نقل از محمّد کناني، از امام صادق عليه السلام -: امام حسين عليه السلام به يکي از سفرهايش رفت و مردي از فرزندان زبير بن عوّام - که به امامت ايشان معتقد بود -، همراه او بود. در ميان راه، در منزلگاهي، زير درخت خرماي خشکي - که به علّت بي آبي خشک شده بود - فرود آمدند. براي امام حسين عليه السلام زير آن درخت، فرش گسترده شد و درخت روبه روي امام عليه السلام هم، خشک و بي خرما بود. [آن نواده زبير] مي گويد: امام عليه السلام دستش را بالا برد و دعايي کرد که نفهميدم. درخت خرما، سبز شد و به حال اوّلش بازگشت و برگ درآورد و خرما داد.

سارباني که شتر از او کرايه کرده بود، گفت: به خدا سوگند، اين، سِحر است.

امام حسين عليه السلام فرمود: «واي بر تو! اين، سِحر نيست؛ بلکه دعاي مستجابِ فرزند پيامبر است».

سپس، کاروانيان از درخت، بالا رفتند و آن قدر خرما چيدند که همه آنها را کفايت کرد.


***

[1] في الطبعة المعتمدة: «ففرش الحسينُ»، والتصويب من طبعة النجف.

[2] الزيادة من طبعة النجف.

[3] دلائل الإمامة: ص 186 ح 105، وفي الکافي: ج 1 ص 462 ح 4 والعدد القويّة: ص 36 ح 31 «خرج الحسن بن عليّ‏ عليه السلام...».