بازگشت

نفرين به كوفيان هنگام ميدان رفتن علي اكبر


قال الامام الحسين عليه السلام: اَللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلي هوُلاءِ الْقَوْمِ،فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَخُلْقاً وَمَنْطِقاً بِرَسُولِکَ مُحَمَّدٍصلي الله عليه وآله، کُنَّا إِذا اِشْتَقْنا إلي وَجْهِ رَسُولِکَ نَظَرْنا إِلي وَجْهِهِ،اَللَّهُمَّ فامْنَعْهُمْ بَرَکاتِ الأَرْضِ، إنْ مَنَعْتَهُمْ و فَفَرِّقْهُمْ تَفْريقاً، وَ مَزِّقْهُمْ تَمْزيقاً، وَاجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً، وَلا تُرْضِ الْوُلاةَ عَنْهُمْ أَبَداً، فَإنَّهُمْ دَعَوُنا لِيَنْصُرُونا ثُمَّ عَدُوا عَلَيْنا يُقاتِلوُنا وَيَقْتُلُونا. [1] .


***

امام حسين عليه السلام فرمود: (خدايا گواه اين مردم باش! جواني برابر آنها رفت که شبيه ترين مردم است به پيغمبر تو در خلقت و اخلاق و گفتار، ما هر وقت مشتاق ديدار پيغمبرت مي شديم به روي او نگاه مي کرديم. بار خدايا برکات زمين را از آنها دريغ دار و جدائي ميان آنها افکن، و آنها را پاره پاره کن، روش آنها را ناستوده کن و واليان را هرگز از آنها راضي مدار، زيرا آنها ما را دعوت کردند تا ياري کنند سپس بر ما شوريدند و با ما جنگيدند.).

علي اکبر به ميدان رفت و جنگ بي اماني را سامان داد و صدوبيست نفر از لشگريان کوفه را کشت، حمله هاي او چنان برق آسا بود که صف هاي کوفيان درهم دريده مي شد و فرياد و ضجّه آنان بلند بود، عطش او را بسيار رنج مي داد، با بدني که زخم هاي زياد داشت بسوي پدر بازگشت و گفت: تشنگي دارد مرا مي کشد، و سنگيني زِرِه مرا رنج مي دهد آيا کاسه آبي هست که بنوشم؟.

يا بُنَيَّ عَزَّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ عَلي عَليٍّ وَ عَلي أَبيکَ، أَنْ تَدْعُوهُمْ فَلا يُجيبوُنَکَ، وَتَسْتَغيثَ بِهِمْ فَلا يُغيثُونَکَ، يا بُنَيَّ هاتِ لِسانَکَ

(اي پسر سخت است بر رسول خدا و بر پدرم علي عليه السلام و بر پدرت اينکه آنان را بخواني و جواب ترا ندهند، و از آنان کمک بخواهي و نتوانند تو را کمک کنند، اي پسرم زبانت را پيش بياور.)


***

[1] مقتل الحسين خوارزمي ج2 ص30، کتاب لهوف ابن طاووس ص100، تاريخ طبري ج7 ص358.