بازگشت

خطبه آن حضرت هنگامي كه خواست بسوي عراق برود


اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ ما شاءَ اللَّهُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلي رَسُولِهِ وَ سَلَّمَ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلي وُلْدِ ادَمَ مَخَطَّ الْقِلادَةِ عَلي جيدِ الْفَتاةِ، وَ ما اَوْلَهَني اِلي اَسْلافي اِشْتِياقَ يَعْقُوبَ اِلي يُوسُفَ، وَ خُيِّرَ لي مَصْرَعٌ اَنَا لاقيهِ.

کَاَنّي بِاَوْصالي يَتَقَطَّعُها عَسَلانُ الْفَلَواتِ بَيْنَ النَّواويسَ وَ کَرْبَلا، فَيَمْلَأَنَّ مِنّي اَکْراشاً جَوْفاً، وَ اَجْرِبَةً سَغْباً، لا مَحيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ.

رِضيَ اللَّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَيْتِ، نَصْبِرُ عَلي بَلائِهِ، وَ يُوَفّينا اُجُورَ الصَّابِرينَ، لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ لُحْمَتُهُ، وَ هِيَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ في حَظيرَةِ الْقُدْسِ، تَقِرُّ بِهِمْ عَيْنُهُ، وَ تُنْجِزُ لَهُمْ وَعْدُهُ.

مَنْ کانَ فينا باذِلاً مُهْجَتَهُ، مُوَطِّناً عَلي لِقاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْيَرْحَلْ مَعَنا، فَاِنّي راحِلٌ مُصْبِحاً، اِنْ شاءَاللَّهُ.


***

سپاس خداي را سزا است، و آنچه خداوند بخواهد انجام پذيرد، و نيرو و تواني جز به اراده خداوند نمي باشد، و درود خداوند بر پيامبرش باد، مرگ بر فرزند آدم اثر نهاده آنچنانکه گردنبند بر گردن دختر جوان اثر گذارده است، اشتياق من به گذشتگان خود بيشتر از اشتياق يعقوب به يوسف مي باشد، و براي من جايگاه شهادتي برگزيده شده که آن را ديدار مي کنم.

گويا استخوانهايم را مي بينم که گرگان بيابان بين نواويس و کربلا بر آن هجوم آورده اند، و شکمهاي خالي و گرسنه خود را از آن پر کنند، راه فراري از آنچه به قلم تقدير رقم خورده نمي باشد.

خشنودي خداوند خشنودي ما خاندان مي باشد، بر بلاهاي او صبر مي کنيم و او پاداش صابران را کامل بما مي دهد، قطعه بدن پيامبر از او دور نخواهد ماند، و آنان در بهشت گرد هم مي باشند، که چشمانش به آنان روشن شده، و وعده اش را نسبت به ايشان به تحقّق مي رساند.

هرکس خون قلبش را در راه ما مي ريزد، و خود را براي لقاء الهي آماده ساخته، با ما کوچ نمايد، من فردا به خواست خداوند حرکت مي کنم.


***