بازگشت

نصيحت معاويه به يزيد


هنگامي که بي بندوباري يزيد و دست زدن وي به انواع منکرات و فساد، شايع شد، معاويه او را فراخواند و به وي سفارش نمود که در دستيابي به شهوات، پرده پوشي نمايد تا جايگاه اجتماعي اش ساقط نشود و به وي گفت:

پسرم! تو چقدر بدون افتضاح و رسوايي و شرم نيازهايت را به دست مي آوري که ارزش و جايگاهت را از بين مي برد، سپس به شعر گفت:



انصب نهاراً في طلاب العلي

واصبر علي هجر الحبيب القريب



حتي اذا الليل اتي بالدجا

واکتحلت بالغمض عين الرقيب



فباشر الليل بما تشتهي

فانما الليل نهار الأريب



کم فاسق تحسبه ناسکاً

قد باشر الليل بأمر عجيب [1] .



«روز را در جستجوي بلندي به زحمت مشغول باش و بر هجران دوست نزديک، شکيبا باش».

«تا اينکه شب تاريکي را فراز آورد و چشم رقيب، سرمه خواب درکشد».

«آنگاه، شب را به آنچه خواهي مشغول باش که شب، روز چالاکان است».

«چه بسا فاسق ها که آنها را زاهد مي پنداري در حالي که شب را به کارهاي عجيبي مي گذرانند».



[ صفحه 242]




پاورقي

[1] البداية و النهاية 288 / 8.