بازگشت

مركزيت يافتن تشيع


از نتايج انقلاب حسيني اين است که «تشيّع» را در محدوده ي عقيدتي اش، مرکزيت بخشيد که به صورت عقيده اي استوار در جان شيعيان درآمد.

«فيليپ حتي» مي گويد: «شيعه، در روز دهم محرم، متولد شد، از آن روز بود که امامت در نسل علي، قاعده اي از قواعد عقيده ي شيعه گرديد، همان گونه که نبوت محمد صلي اللَّه عليه و آله قاعده اي از قواعد اسلام بوده است». [1] .

يکي از خاورشناسان مي گويد: «اگر کشته شدن حسين نمي بود، شيعه اي در اسلام وجود نمي داشت». [2] .



[ صفحه 530]



نيز «سترثمان» گفته است: «خونهاي حسين که با شمشيرهاي نيروهاي دولتي جاري شد، هسته اي شد که عقيده ي شيعي را بيش از خون علي که به دست توطئه گر خارجي، ريخته شد، روياند».

«شيخ شوشتري» گفته است: «اگر حضرت حسين، اين مصيبتها را متحمل نمي شد، براي شيعيان، ديني ظاهر نمي گرديد؛ زيرا بني اميّه هنگامي که بر کشور مستولي شدند و فساد به بار آوردند و در پنهان نمودن حق، کوشيدند تا آنجا که امر را بر مردم مشتبه ساختند و سبّ علي را از اجزاي نماز قرار دادند و در اذهان مردم وارد ساختند که بني اميّه ائمه ي اسلام هستند و اين امر، در اذهان مردم، از روزگار کودکي شان ثابت گشت، چون آنان اين مطلب را به معلّمان سپردند تا کودکان را در مکتبها و مدارسشان با آن تغذيه کنند و مردم به حقيقت، معتقد گشتند که اينها ائمه ي دين مي باشند و مخالفت با آنان، گمراهي است... و هنگامي که حضرت حسين با آن کيفيت به قتل رسيد و خانواده اش اسير گشتند، مردم به خود آمدند که اگر اينان، رهبران حق بودند، اين کار را نمي کردند. اين عمل آنان با دين، مذهب و عدالت و حتي با ستم ستمکاران نيز مطابقت ندارد». [3] .

آن خونهاي پاک، روح وفاداري و اخلاص نسبت به اهل بيت را نزد اکثريت مسلمين، تزکيه نمود و در آن روزگار، بسياري از کساني که موضع بي طرفي در ميان احزاب درگير نبرد براي رسيدن به حکومت، گرفته بودند، در زير لواي آنان درآمدند. [4] آنچه از مصيبتهاي هولناک بر ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله جاري شد، عقلها را سرگردان، خردها را آشفته و هر موجود زنده اي را سراسيمه کرده بود.



[ صفحه 531]




پاورقي

[1] تاريخ عرب 237 /1.

[2] عمر ابوالنصر، حسين بن علي، ص 10.

[3] خصائص الحسين، ص 89.

[4] اتجاهات الشعر العربي، ص 30.