بازگشت

شرابخواري مداوم يزيد


از نشانه هاي آشکار در صفات يزيد، مداومت وي بر شرابخواري بود که در اين امر تا حد فراواني زياده روي مي کرد به طوري که هيچگاه ديده نمي شد که از شدت مستي از حالت عادي خارج نشده باشد. از جمله اشعار او درباره شراب اين است:



اقول لصحب ضمت الکأس شملهم

وداعي صبابات الهوي يترنم





[ صفحه 238]





خذوا بنصيب من نعيم و لذة

فکل و ان طال المدي يتصرم [1] .



«به ياراني که جام، جمعشان را جمع کرده و آوازه خوان در حال نغمه خواني است، مي گويم»

«از نعمتها سهم برداريد و لذت ببريد که هر چيزي هر چند به طول انجامد، نابود شدني است».

روزي، پس از شهادت حضرت حسين عليه السلام به شرابخواري نشست در حالي که ابن زياد در سمت راستش بود، پس گفت:



اسقني شربة تروي مشاشي

ثم صل مل فاسق مثلها ابن زياد



صاحب السرّ والامانة عندي

ولتسديد مغنمي و جهادي [2] .



«جامي به من بنوشان تا درونم را سيراب سازد، آنگاه پيوسته، روي برگردان و مانند آن را به ابن زياد بنوشان».

«راز دار و امانتدار نزد من است، براي اينکه پيروزي و جهادم کامل گردد».

در روزگار يزيد، تحول بزرگي در جامعه اسلامي روي داد؛ زيرا رابطه جامعه با دين، ضعيف گشت و بسياري از مسلمين در فحشا و بي بند و باري غوطه و ر گشتند که اين يک دگرگوني اقليمي نبود، بلکه همه سرزمينهاي اسلامي را در برگرفت و در آن، شهوتراني، لذتجويي و شرابخواري رايج گشت و مسير حرکتهاي فکري مورد نظر اسلام، نزد مسلمين دگرگون شد.

شاعران آزاده مسلمان، در بيشتر روزگاران خود، يزيد را به خاطر ميگساري مداومش مورد هجوم قراردادند. «ابن عراده شاعر»، مي گويد:



[ صفحه 239]





ابني اميه ان آخر ملککم

جسد بحوّراين ثمَّ مقيم



طرقت منيته و عند و ساده

کوب و زق راعف مرثوم



ومرنة تبکي علي نشوانه

بالصنج تعقد تارة و تقوم [3] .



«اي بني اميه! پايان سلطنت شما جسدي است که در حوّرين مقيم مانده است».

«مرگش فرارسيده و در کنار بسترش، جامي است و شرابي که چون بيني خون آلود تراوُش مي کند».

«و زني آوازه خوان که بر مستي اومي گريد و با سنج مي نشيند و گاهي بر مي خيزد».

«انور جندي» درباره او مي گويد:



خلقت نفسه الاثيمة بالمکر

وهامت عيناه بالفحشاء



فهو و الکأس في عناق طويل

وهو و العار و الخناء في خباء



«نفس گناهکارش با مکر آفريده شده و چشمانش شيفته فحشا گشته بودند».

«پس او و جام مدتي طولاني هماغوش گشته و او به همراه ننگ و زشتکاري، در يک چادر به سر مي برد».

«بولس سلامه» درباره اش گفته است:



وترفق بصاحب العرش مشعو

لا عن اللَّه بالقيان الملاح



الف «اللَّه اکبر» لا تساوي

بين کفي يزيد نهلة راح





[ صفحه 240]





تتلظي في الدن بکراً فلم

تدنس بلثم و لا بماء قراح [4] .



«با اين پادشاه مدارا کن که او به جاي خدا به کنيزان زيبا روي، دلباخته است».

«هزار «اللَّه اکبر» نزد يزيد با يک جرعه از جام نوشيدن، برابري نمي کند».

«شراب انگور تازه در خمره مي جوشد در حالي که نه دستي به آن رسيده و نه آب پاک بر او ريخته شده باشد».

يزيد با شراب، در مسابقه بود و پيوسته ميگساري مي کرد تا آنجا که بعضي از منابع، سبب مرگش را چنين نوشته اند که وي مقدار زيادي شراب نوشيد و دچار انفجاري شد و از آن به هلاکت رسيد [5] .


پاورقي

[1] مظفري، تاريخ ص215.

[2] مروج الذهب 67 / 3.

[3] طبري، تاريخ 545 / 5.

[4] ملحمة الغدير، ص237.

[5] مظفري، تاريخ، از کتابهاي تصوير شد کتابخانه امام حکيم، ص213 و 215 در انساب الاشراف 300 / 5 آمده است: علت مرگ يزيد آن است که وي ميمونش را بر روي ماده خري سوار کرد در حالي که خود او مست بود و درپي آن دويد پس چيزي در درونش پاره شد و به هلاکت رسيد.