بازگشت

امام حسين و مروان


حضرت حسين عليه السلام فرداي آن شبي که عدم پذيرش بيعت با يزيد را اعلام کرده بود، در ميانه راه با مروان بن حکم روبه رو شد، مروان بي مقدمه به آن حضرت گفت: من دلسوز تو هستم، از من اطاعت کن تا رستگار و درست باشي!...

- «آن چه باشد اي مروان؟!».

- من به تو امر مي کنم با امير المؤمنين يزيد، بيعت کني که در دين و دنيا برايت بهتر است!

امام به شدّت ناراحت شد و استرجاع نموده، با منطقي رسا به گفتار مروان پاسخ داد و فرمود: «اگر امّت به حاکمي همچون يزيد مبتلا شود اسلام را بايد بدرود گفت، واي بر تو اي مروان! آيا مرا به بيعت با يزيد امر مي کني که مردي فاسق است، تو گفتاري ناصواب بر زبان آورده اي... من تو را بر گفته ات سرزنش نمي کنم؛ زيرا تو آن ملعوني هستي که رسول خدا صلي الله عليه و آله تو را در حالي که در صلب پدرت حکم بن ابي العاص بودي، لعنت فرمود».

امام سپس اضافه کرد: «اي دشمن خدا! از من دور شو! که ما اهل بيت



[ صفحه 333]



رسول خدا صلي الله عليه و آله هستيم، حق در ميان ماست و زبانهاي ما به حق سخن مي گويند، من از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان و بر اسيران آزاد شده و فرزندان اسيران آزاد شده حرام است. و فرمود: هرگاه معاويه را بر منبرم ديديد، شکمش را پاره کنيد، به خدا! مردم مدينه او را بر منبر جدّم ديدند و به آنچه دستور داده شده بودند، عمل نکردند...».

مروان پليد ناپاک به خشم آمد و فرياد کشيد: «به خدا! از من جدا نمي شوي تا اينکه با خواري با يزيد بيعت کني؛ زيرا شما خاندان ابوتراب از کينه خاندان ابوسفيان سيراب شده ايد و حق داريد که آنها را دشمن بداريد و آنها هم حق دارند که دشمن شما باشد».

امام نيز بر او فرياد کشيد: «اي ناپاک! از من دور شو که من از اهل بيت پاک هستم، خداوند درباره آنان اين آيه را بر پيامبرش صلي الله عليه و آله نازل فرمود: «اِنَّما يُريدُ اللَّه لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ و َيُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً» [1] .

او نمي توانست کلام امام را تحمل کند. وي به آتش درد و اندوه مي سوخت، آنگاه امام به وي فرمود: «اي فرزند زن زاغ چشم! تو را مژده باد به هر چيزي که پيامبر صلي الله عليه و آله نمي پسندد، روزي بر پروردگارت وارد مي شوي و جدم از تو درباره حق من و حق يزيد، خواهد پرسيد».

مروان به سرعت، نزد وليد شتافت و او را از سخنان حضرت حسين عليه السلام آگاه کرد [2] .



[ صفحه 334]




پاورقي

[1] احزاب، 33.

[2] الفتوح 25 - 23 / 5.