بازگشت

بازگشت نيروهاي مسلح


نيروهاي مسلّح، روز يازدهم محرم را در کربلا ماندند و لاشه هاي کشتگان خود را با احترام و تعظيم، به خاک سپردند و براي آنان دريچه اي از چرکابه ي جهنم گشودند که داغي آن، فزوني مي يابد و آتش آن، خاموش نمي شود و آتش، چهره هايشان را مي سوزاند و در حالي که آنان در چهره ي درهم کشيده باشند.

اما بدن امام بزرگوار و بدنهاي پاک اهل بيت و يارانش را عمداً بر دشت کربلا رها کردند تا بادها بر آنها بوزند، نه غسل داده و نه کفن گشته بودند.

ابن سعد، به «حميد بن بکر احمري» دستور داد تا بانگ حرکت به سوي کوفه در ميان لشکريان سر دهد. [1] نيروهاي ابن سعد، بعد از ظهر از کربلا



[ صفحه 384]



حرکت کردند در حالي که پرچمهاي آنان، سرهاي عترت پاکي بود که براي احقاق حق و استوار ساختن پايه هاي عدالت، به پا خاسته بودند. آنان زنان و خواهران حضرت حسين عليه السلام و زنان اصحاب را با خود بردند که به غير از کودکان، بيست زن بودند. [2] آنان را بر شتراني بدون پوشش سوار کرده بردند آن گونه که اسيران ترک و ديلم را مي برند و براي اينکه بيشتر به آنان رنج دهند، بر جنازه هاي کشتگان اهل بيت، عبورشان دادند، در حالي که اعراب جاهلي از عبور دادن زنان بر کشتگانشان خودداري مي ورزيدند؛ چرا که سپاه ابن سعد به هيچگونه اخلاقي پايبند نبود و هيچگونه عاطفه انساني نداشت.

هنگامي که بانوان نبوّت، به جنازه هاي کشتگان از اهل بيت نظر افکندند، صداي خود را به گريه بلند کردند، حضرت زينب عليهاالسلام نوه ي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله با صدايي که دلها را مي سوزاند، فرياد کشيد: «واي اي محمد! اين حسين است که در بيابان آغشته به خون افتاده و اندامهايش قطعه قطعه گشته و اين دختران تو در اسارتند و ذرّيه ي تو کُشته شده اند». [3] .

آن قوم، بهت زده و خاموش شدند و چشمانشان پر از اشک گشت و دشمن و دوست، گريست. [4] .


پاورقي

[1] انساب‏الاشراف 411 /3.

[2] مقرم، مقتل، ص 305.

[3] مقريزي، خطط 289 /2 البداية والنهاية. 193 /8.

[4] جواهر المطالب في مناقب الامام علي بن ابي طالب عليه‏السلام، ص 291 /2.