بازگشت

صفات فرزند مرجانه


از برجسته ترين صفات نفساني وي، قساوت و لذتجويي از خونريزي بود. وي زني از خوارج را دستگير کرد، دستها و پاهايش را بريد و دستور داد تا



[ صفحه 562]



او را در بازار عرضه نمايند. [1] .

«حسن بصري» وي را جواني بي خرد توصيف مي کند که خونهاي زيادي را ريخته است [2] ، مسلم بن عقيل در مورد وي مي فرمايد: «از روي خشم، دشمني و سوء ظن، در حالي که مشغول لهو و لعب است، انساني را مي کشد که خداوند کشتن اورا تحريم فرموده است، گويي کاري انجام نداده است».

وي، متکبر بود و نصيحت هيچ کس را نمي شنيد؛ مثلاً «عائذ بن عمرو صحابي» بر او وارد شد و به وي گفت: «فرزندم! من شنيدم رسول خدا صلي الله عليه و آله را که مي فرمود: بدترين واليان، کسي است که سنگدل باشد و به مردم ستم کند، پس مبادا از آنها باشي».

اين حرف وي، او را ضربه زد و بر او فرياد کشيد: «بنشين که تو نُخاله ياران رسول خدا صلي الله عليه و آله هستي».

عائذ بر او اعتراض کرد و گفت: «آيا در آنها نُخاله وجود داشت؟ نُخاله بعد از آنها و در ميان غير از آنها بوده است» [3] .

وي، هنگام حکومت بر بصره به مکر و فريب نسبت به مردم شناخته شد، «معقل بن يسار» او را نصيحت کرد تا آن کار را ترک گويد، به او گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله را شنيدم که مي فرمود: «هيچ بنده اي نيست که خداوند او را بر رعيتش بگمارد و بميرد در حالي که بامردمش به فريب رفتار کرده باشد، مگر اينکه



[ صفحه 563]



خداوند او را ازبهشت، محروم سازد» [4] .

اينها برخي از حالتها وصفتهاي نفساني وي بود. اما صفت بدني وي، برخي از آنها بدين قرارند.


پاورقي

[1] قصص العرب 212/1.

[2] سير اعلام النبلاء 545 / 3.

[3] البداية و النهاية 285 / 8.

[4] مسلم، صحيح 125/1، ح142.