بازگشت

مشورت با مروان


وليد، در کارخود سرگردان شد و ديد که به مشورت با مروان، - بزرگ خاندان اموي -، نيازمنداست. او را فراخواند - مروان در حالي که پيراهني سفيد



[ صفحه 324]



و رواندازي گلدار بر تن داشت، حاضر گرديد. [1] وليد، مرگ معاويه را به وي خبرداد. مروان، پريشان گشت. سپس، دستور يزيد، در مورد اجبار مخالفان بر بيعت و در صورت خود داري کردن، گردن زدن آنان را بر او عرضه داشت و از مروان خواست تا از روي دلسوزي به وي اظهار نظر کند و با اخلاص به وي نظر بدهد.


پاورقي

[1] ذهبي، تاريخ اسلام 170/4 (حوادث سال 60).