شهادت زهير
از ياران امام حسين عليه السلام- که ايمان به خدا، جانهايشان را گداخته بود- «زهير بن قين» مي باشد. او براي رفتن به بهشت، شتاب داشت تا با حضرت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله مصافحه نمايد. وي خوشحال و شادمان از فداکاري در راه امام، به سوي آن حضرت رفت و دست خود را بر شانه ي حضرت حسين عليه السلام نهاد،در حالي که با اين رجز، امام را مخاطب قرار داده بود:
[ صفحه 264]
اقدم هديت هادياً مهديّا
فاليوم القي جدک النبيّا
و حسناً والمرتضي عليا
و ذاالجناحين الفتي الکميا
و اسداللَّه الشهيد الحيّا
«بيا که تو هدايت کننده و هدايت شده هستي، امروز با جد تو پيامبر، ديدار مي کنم».
«و حسن و مرتضي علي و جعفر ذوالجناحين جوانمرد دلير را».
«و شير خدا، آن شهيد زنده را» [1] .
اين رجزخواني، ايمان راسخ وي را نشان مي دهد، او با ايماني که شکي در آن راه نداشت، يقين داشت که به ديدار پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و وصي او اميرالمؤمنين، حضرت حسن، حضرت جعفر و حضرت حمزه، موفق خواهد شد و اين جالب ترين چيزي بود که به آن مي انديشيد.
امام به وي پاسخ داد: «من نيز در پي تو آنان را ديدار خواهم کرد» [2] .
آن قهرمان، بر اردوگاه ابن زياد حمله برد، در حالي که رجز مي خواند:
انا زهير و انا ابن القين
اذودکم بالسيف عن حسين
«من زهير و فرزند قين هستم که شما را با شمشير از حسين دور مي سازم».
وي، آنان را نسبت به خود، آشنا ساخت و به آنان اعلام کرد که براي دفاع از سرورش حضرت حسين عليه السلام با آنها مي جنگد. او به شدت به جنگ پرداخت و بنا به گفته ي مورخان، 120 نفر را به هلاکت رساند [3] و در نبرد، چنان فعاليتي داشت که به وصف نمي آيد.
[ صفحه 265]
«مهاجرين اوس» و «کثير بن عبداللَّه شعبي» بر او تاختند و او را به شهادت رساندند. حضرت حسين عليه السلام به محل شهادتش رفت در حالي که بسيار غمگين و اندوهناک بود، پس نگاه آخرين وداع را بر او افکند و در سوگ وي چنين فرمود:«اي زهير! خداوند تو را دور نسازد و قاتلانت را لعنت کند، لعنت کساني که به صورت ميمونها و خوکها مسخ شدند...». [4] .
پاورقي
[1] مقتل امام حسين، خوارزمي ج 20 /2.
[2] طبري، تاريخ 441 /5.
[3] مقرم، مقتل، ص 247.
[4] خوارزمي، مقتل الحسين عليهالسلام 20 /2.