بازگشت

اداي فريضه ي نماز


به رغم آنچه امام را رنج مي داد يعني مصيبتهايي که کوهها از هراس آنها شکافته مي شوند، ولي انديشه ي آن حضرت به اداي فريضه ي نماز- که از مهمترين عبادات در اسلام است- مشغول بود، از دشمنانش خواست او را مهلت دهند تا براي پروردگارش به نماز ايستد، آنان پذيرفتند و آن حضرت با قلبي متوجه به خدا، به سوي پروردگار خود روي آورد و همراه با ياران باقي مانده اش نماز خوف به جاي آورد [1] نماز آن حضرت در چنان لحظات ترسناکي، از صادقانه ترين نشانه هاي اخلاص و طاعت خداوند بود.

«سعيد بن عبداللَّه حنفي» در برابر امام حسين ايستاد تا آن حضرت را با جان خويش، از تيرها و نيزه هايي که از اردوگاه دشمنان به سوي آن حضرت مي آمد، حمايت کند؛ زيرا آنان پيمان خود با حضرت را مبني بر اينکه جنگ را متوقف سازند تا حضرت فريضه ي خدا را به جاي آورد، شکسته بودند و فرصت را غنيمت شمردند و تيرهاي خود را به سوي امام و يارانش، پرتاب نمودند.

«سعيد حنفي»- به گفته ي مورخان- به سوي تيرها مي شتافت و سينه و گردن خود را در برابر آنها مانع قرار مي داد و همچون کوه، استوار ايستاد و تيرهايي که او را هدف قرار مي داد، وي را از جاي نمي جنباند، هنوز امام نمازش را به پايان



[ صفحه 263]



نرسانده بود که سخت مجروح شد و در خون خود غلتان بر زمين افتاد، در حالي که با صدايي آهسته مي گفت:

«خداوندا آنان را به لعنت عاد و ثمود، لعنت کن و پيامبرت را از سوي ما سلام برسان و به او برسان آنچه را از درد زخمها بر من رسيد که من با اين کار، پاداش تو و ياري رساندن به ذريّه ي پيامبرت را خواستم».

آنگاه روي به امام کرد تا ببيند آيا حقش را ادا کرده و به عهد خود با آن حضرت وفا نموده است يا نه؟ وي گفت: «اي فرزند رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله! آيا وفا کرده ام؟».

امام سپاسگزارانه به وي پاسخ داد: آري، تو در بهشت، روبه روي من هستي».

هنگامي که او گفتار امام را شنيد، جانش از رضايت و شادماني، سيراب گشت آنگاه، جان پاکش به سوي پروردگارش پرواز کرد، در حالي که بدنش با ضربات تيرها و نيزه ها پاره پاره شده بود؛ زيرا علاوه بر ضربه هاي شمشيرها و نيزه ها،سيزده تير به وي اصابت نموده بود. به حقيقت، اين است وفاداري غير قابل توصيف و بيان.


پاورقي

[1] خوارزمي، مقتل الحسين عليه‏السلام 17 /2.