بازگشت

حر


هنگامي که حرّ به اردوگاه امام پيوست و در حضور آن حضرت توبه کرد، به سوي سپاه ابن سعد حرکت نمود و صداي خود را بلند کرد و گفت: «اي مردم کوفه! مادرتان داغتان را ببيند و بر شما بگريد که او را فراخوانديد و گرفتار ساختيد و از هر سوي در محاصره اش قرار داديد، از اينکه به سوي زمين گسترده ي خدا برود، تا خود و اهل بيتش در امان باشد، بازداشتيد، او اينک همچون اسير در دست شما در آمده است، نه اختيار سودي را دارد و نه زياني، او و زنان و کودکان و يارانش را از آب جاري فرات مانع شديد، در حالي که يهوديان، مسيحيان و زردشتيان از آن مي نوشند و خوکها و سگهاي منطقه در آن شناور مي شوند اما



[ صفحه 165]



آنان به سبب تشنکي از پاي در آمده اند، پس از محمد چه بدرفتاري با ذريّه اش داشته ايد، خداوند شما را در روز تشنگي، سيراب ننمايد» [1] .

اين اعتراض در آنان اثري نداشت و آنها بر ستم و عناد خود اصرار ورزيدند و فرزندان پيامبر صلي اللَّه عليه و آله را از آب محروم ساختند تا آنجا که تشنکي آنان را از پاي درآورد.


پاورقي

[1] ابن‏اثير، تاريخ 65 /4.