رؤياي امام حسين
امام حسين عليه السلام پس از آنکه دردهاي جانکاه، آن حضرت را فرسوده ساخت، اندکي چشم بر هم نهاده به سرعت بيدار شد و روي به ياران و اهل بيتش کرده به آنان فرمود: «آيا مي دانيد که در خواب خود چه ديده ام؟».
- اي فرزند رسول خدا! چه ديده اي؟
- سگهايي را ديدم که بر من حمله ور شده اند و مرا پاره پاره مي کنند و در ميان آنها سگي سياه و سفيد است که بيشتر بر من مي تاخت و گمان مي کنم آنکه به کشتنم مي پردازد، مردي پليسي گرفته از اين قوم باشد...
[ صفحه 210]
سپس جدّم رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله را در حالي که جمعي از يارانش همراه او بودند، ديدم که به من مي فرمود اي پسرم! تو شهيد آل محمد هستي، اينک اهل آسمانها و اهل عالم برتر، مژده ي آمدنت را به يکديگر مي دهند، امشب افطار تو نزد من باشد، بشتاب و تأخير مکن. اين است آنچه ديده ام، فرمان (الهي) در حال آمدن است و رفتن از اين دنيا نزديک شده [1] .
اندوهي عميق بر اهل بيت و يارانش سايه افکند، آنان به پيش آمدن مصيبت کوبنده و نزديک شدن سفر از اين دنيا، يقين حاصل نمودند.
پاورقي
[1] الفتوح 181 /5.