بازگشت

دفاع از اسلام


ياران امام با اخلاص و ايمان کامل، براي دفاع از اسلام و حفظ اصول آن- که از سوي حکومت اموي ناديده گرفته شده بود- به پا خاستند و در دفاع خود به بهترين و برجسته ترين صورتي اخلاص ورزيدند که دلايل آن در همه ي موضعگيريهاي افتخارآميز آنان فراوان است؛ مثلاً حضرت عباس عليه السلام که نزديکترين خويشاوند امام بود، در فداکاري خود به انگيزه ي برادري و يا ديگر موارد خاص، عمل ننموده بلکه با عقيده اي محکم به حمايت اسلام و حمايت امامي از ائمه ي مسلمين که خداوند مودّت و طاعتش را بر همه ي مردم واجب ساخته است، پرداخته بود. او اين را در ميدان جنگ پس از آنکه آن قوم، دست راستش را قطع کردند، بيان داشت و به صورت رجزخواني چنين فرمود:



واللَّه ان قطعتم يميني

اني احامي ابداً عن ديني



و عن امام صادق يقيني

نجل النبي الطاهر الامين



«به خدا! اگر دست راستم را قطع کرده ايد، من همچنان از دينم حمايت مي کنم».

«و از امامي که به يقين صادق است، فرزند پيامبر پاک امانتدار».

معناي اين رجزخواني- به وضوح- نشان مي دهد که آن حضرت در جهاد خود به انگيزه ي برادري، اقدام ننموده بلکه انگيزه ي وي حمايت از دين و دفاع از امامي صادق به طور يقين بوده است. افراد ديگري غير از حضرت عباس، از ياران امام نيز اين حقيقت را اعلام نمودند.

حضرت اباعبداللَّه عليه السلام آنان را با روح و هدايت خود تغذيه نمود و با اخلاق خود پوشش داد به طوري که جانهايشان از دنيا دور شد و از ماديت بدن، جدا



[ صفحه 173]



گشت و دلها و عواطفشان از مشغوليتهاي زندگي رهايي يافت...؛ زيرا کدام معلّم همچون حسين وجود داشته؟ و کدام مدرسه همچون مکتب وي، الهام بخش بوده است؟ و آيا نسلهاي دنيا مي توانند اين گونه ايماني به خدا و اخلاصي براي حق به وجود آورند؟