بازگشت

همراه با عمرو بن قيس


امام در «قصر بني مقاتل» با «عمرو بن قيس مشرفي» روبه رو شد که يکي از عموزاده گانش همراهش بود. او بر امام سلام کرد و به آن حضرت گفت: يا ابا



[ صفحه 105]



عبداللَّه! اين را که مي بينم خضاب است؟

حضرت عليه السلام فرمود: «خضاب است و موي سپيد براي ما بني هاشم، سريعتر و عاجلتر باشد».

آنگاه آن حضرت عليه السلام به آن دو روي کرد و فرمود: «آيا براي ياري من آمده ايد؟».

- «خير، ما بسيار عائله منديم و کالاهايي از مردم در دست ماست و نمي دانيم که چه مي شود و دوست نداريم امانت را تباه سازيم».

امام آن دو را نصيحت کرد و به آنان فرمود! «برويد که فرياد ما را نشنويد و سياهي ما را نبينيد؛ زيرا هر کس صداي فرياد ما را بشنود و يا سياهي ما را ببيند، ولي به ما پاسخ ندهد و به کمک ما نيايد، بر خداوند عزيز و جليل حق است که او را به صورتش در آتش بيفکند» [1] .

امام، از قصر بني مقاتل حرکت کرد و کاروانش صحراهاي سوزان را در مي نورديد و از کنار با تلاقهايش با سختي و مشقت مي گذشت و از بادهاي گرم و کوبنده اش رنج مي برد.


پاورقي

[1] کشي، رجال، ص 113، شماره 181.