بازگشت

رؤياي امام حسين


امام، هنگام ظهر، اندکي به خواب رفت و خوابي ديد که او را پريشان ساخت، آن حضرت آشفته خاطر از خواب بيدار شد، فرزند نيکوکارش «علي اکبر» به سوي او آمد و گفت: چرا شما را آشفته خاطر مي بينم؟

- خوابي ديدم که مرا پريشان خاطر ساخت.

- خير باشد؟

پدرش، آن خواب هولناک را برايش تعريف کرد و فرمود: «سواري را ديدم که در کنارم ايستاده است در حالي که مي گويد: شما با شتاب مي رويد و مرگ شما را با شتاب به سوي بهشت مي برد، پس دانستم که اين خبر مرگ ماست که به ما رسيده است».

آن فرزند نيکوکار با سرعت گفت: «آيا ما بر حق نيستيم؟».

- «آري، هستيم، سوگند به آنکه بازگشت بندگان به سوي اوست».

آنگاه افتخار بني هاشم، شگفت انگيزترين تصويرهاي ايمان و فداکاري در راه خدا را به نسلها ارائه نمود و به پدر گفت: «اي پدر! اعتنايي به مرگ نخواهيم کرد».

حضرت حسين عليه السلام در وجود فرزندش، بهترين ياور را براي اداي رسالت بزرگش يافت و لذا او را بر آن گفتار، سپاس گفت و فرمود: «پسرم! خداوند به تو



[ صفحه 86]



بهترين پاداشي را که به فرزندي به خاطر پدرش مي دهد، عنايت فرمايد...» [1] .


پاورقي

[1] مقاتل الطالبيين، ص 112. الدرالمسلوک، ص 109، الفتوح 123 /5.