بازگشت

رشوه دادن به زعما و بزرگان


«فرزند زياد»، نبض کوفه را شناخت و دانست که چگونه مردم آن را دراختيار بگيرد، لذا دست به رشوه دادن به بزرگان و سران زد و سخاوتمندانه به آنها مال داد و دوستيشان را جلب کرد و بر دلهايشان دست يافت تا آنجا که زبانهايشان به مدح و ثناي وي گشوده گشت و آنان، بازوي نيرومند وي در پراکنده کردن مردم و متفرق نمودن آنان از اطراف مسلم شدند.

فرزند مرجانه، آنان را با اموالي که مي بخشيد، به بردگي کشيد و آنان



[ صفحه 468]



نسبت به وي اخلاص يافتند و به او وفادار گشتند و عهد و پيمانهايي را که به مسلم داده بودند، شکستند؛ چنانچه يکي از مردم کوفه، امام را از اين پديده، هنگام روبه رو شدن با آن حضرت در ميانه راه، آگاه ساخت و گفت: «اما بزرگان مردم، رشوه شان فراوان گشته و زندگانيشان تأمين شده است، دوستيشان به دست آورده مي شود و وفاداريشان به وسيله آن منظور مي گردد، اما ساير مردم، دلهايشان به سوي تو و فردا شمشيرهايشان بر عليه تو خواهد بود» [1] .

کوفيان، نامه هايي را که براي امام فرستادند و بيعتي را که به وسيله سفيران حضرت، به جاي آورده بودند، بخاطر پولهايي که نظام حاکم به آنها مي داد، به فراموشي سپردند. يکي از نويسندگان مي گويد: «گروههايي که انتقاد از بني اميه، آنان را حرکت داده بود و با حضرت حسين مکاتبه نمودند و اخلاص خودرا نسبت به آن حضرت مورد تأکيد قرار دادند و عزيزترين اشکهاي خودرا در برابر مسلم، سرازير کردند، همين گروههايي بودند که عبيداللَّه بن زياد، آنان را با درهم و دينار خريد و بعدها مصعب بن زبير آنهارا خريداري نمود و از مختار جدا شده، او را تنها گذاشند که کشته شود و سپس خليفه اموي، عبدالملک بن مروان آنهارا خريد و آنان از مصعب دور شدند و اورا گذاشتند تا سرانجامش به دست عبدالملک بن مروان، منتهي شود» [2] .


پاورقي

[1] طبري، تاريخ 233 / 6.

[2] مختار ثقفي آيينه عصر اموي، ص70 - 69.