بازگشت

پريشاني حضرت زينب


کاروان امام به حرکتش ادامه داد تا اينکه به «خزيميه» رسيد- که يکي از منازل حج بود- امام يک روز و يک شب در آنجا اقامت نمود تا از خستگي راه و زحمت سفر استراحت کند، در حالي که خواهرش بانوي بزرگوار بني هاشم نزد وي شتافت به حالتي که دامن بر زمين مي کشيد و قلبش از اندوه و غم، پاره پاره مي گشت. وي با صدايي گريه آلود به برادر خود گفت: من هاتفي را شنيدم که مي گفت:



الا يا عين فاحتفلي بجهد

فمن يبکي علي الشهداء بعدي



علي قوم تسوقهم المنايا

بمقدار الي انجاز وعدي



«اي چشم! کوشا باش، چه کسي بعد از من بر شهدا خواهد گريست».



[ صفحه 78]



«بر گروهي که اجل، آنها را براي انجام وعده اي مقدّر به پيش مي راند».

سرور آزادگان به وي فرمود: «خواهرم! هر آنچه قضاي الهي باشد، انجام خواهد شد» [1] .

آن حضرت از خواهرش مي خواست که شکيبا باشد و با قدرت اراده و عزم، با سختيها و مصيبتها مقابله نمايد تا بر اداي رسالتش و توانا گردد.


پاورقي

[1] ابن‏شهراشوب، مناقب 95 /4 از کتابهاي کپي شده کتابخانه‏ي امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام. الفتوح 122 /5.