بازگشت

همراه با فرزدق


هنگامي که موکب امام به جايي به نام «صفاح» رسيد [1] ، شاعر بزرگ



[ صفحه 71]



«فرزدق همام بن غالب»، با امام روبه رو شد و بر آن حضرت سلام کرده، او را درود گفت و به آن حضرت عرض کرد: پدر و مادرم فداي تو باد اي فرزند رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله چه چيزي تو را از حج شتابزده ساخت؟

- «اگر عجله نمي کردم، گرفتار مي شدم» [2] .

آنگاه امام از وي پرسيد: اي ابافراس! از کجا مي آيي؟ [3] .

- از کوفه.

- «خبر مردم را بريم بيان کن».

- به فرد آگاهي دست يافتي. دلهاي مردم با شماست و شمشيرهايشان همراه بني اميه است و قضا از آسمان نازل مي شود و خداوند هرچه خواهد مي کند... و پروردگار ما را در هر روز، امري باشد [4] .

امام، سخن فرزدق را درست دانست و به او فرمود: «راست گفتي، امر براي خداوند است چه قبل و چه بعد، خداوند آنچه را خواهد مي کند و پروردگار ما را در هر روز، امري باشد. اگر قضاي الهي بر آنچه دوست داريم نازل شود، خداوند را بر نعمتهايش سپاس مي گوييم و از او براي اداي شکر، ياري مي جوييم و اگر قضاي الهي ميان خواسته مان فاصله بيندازد، پس کسي که



[ صفحه 72]



قصدش حق است و کردارش بر اساس تقوا، نبايد تجاوز کند...» [5] .

آنگاه امام اين شعر را سرود:



لئن کانت الدنيا تعد نفيسة

فدار ثواب اللَّه أعلي و انبل



و ان کانت الابدان للموت انشئت

فقتل امري ء بالسيف في اللَّه افضل



و ان کانت الارزاق شيئاً مقدّراً

فقلة سعي المرء في الرزق اجمل



و ان کانت الاموال للترک جمعها

فما بال متروک به المرء يبخل [6] .



«اگر دنيا چيزي با ارزش شمرده شود، سراي پاداش خداوند، عاليتر و والاتر است».

«اگر بدنها براي مرگ آفريده شده اند پس کشته شدن انسان با شمشير در راه خدا برتر است».

«اگر روزيها چيزي مقدّر باشند، پس تلاش کمتر انسان براي روزي، زيباتر است».

«اگر داراييها را براي ترک کردن جمع مي کنند، پس چرا انسان به چيزي که ترک شدني است، بخل مي ورزد؟».

«فرزدق»، بعضي از مسائل شرعي را از آن حضرت پرسيد و امام به وي پاسخ داد. پس از آن، فرزدق بر امام سلام کرد و از آن حضرت دور شد...

اين ديدار، تصويري از سستي و خواري مردم و انگيزه نداشتن آنان براي ياري حق را به ما نشان مي دهد؛ زيرا فرزدق که داراي بينشي اجتماعي و فرهنگي بود، با وجود اينکه مي دانست امام کشته خواهد شد، به ياري آن حضرت



[ صفحه 73]



نشتافت و به کاروان آن حضرت نپيوست تا از او دفاع کند، پس اگر حال فرزدق چنين باشد، حال عامه ي مردم و نادانان آنها چگونه خواهد بود؟

به هر حال، امام حرکت خود را با عزم و پايداري ادامه داد و گفتار فرزدق در مورد سستي مردم نسبت به آن حضرت و همراهيشان با بني اميه، آن حضرت را از تصميمش باز نداشت، اگر امام، خواستار سلطنت بود، گفتار فرزدق، او را از حرکت به سوي عراق باز مي داشت.


پاورقي

[1] «صفاح» محلي است ميان حنين و انصاب‏الحرم، سمت چپ کسي که از مشاش به مکه وارد شود.. فرزدق ديدار خود با امام در آن محل را چنين به نظم آورده:



لقيت الحسين بارض الصفاح

عليه اليلامق والدرق



«با حضرت حسين در صفاح، روبه‏رو شدم در حالي که قباها و سپرها بر آن حضرت بود». اين مطلب در معجم‏البلدان 412 /3 آمده است و در تذکرة الحفاظ ذهبي است که ملاقات امام با فرزدق در «ذات عرق» بوده و در مقتل خوارزمي 223 /1 ملاقات در «الشقوق» و در اللهوف، ص 134 در «زباله» ذکر شده است و صحيح آن است که در صفاح بوده که فرزدق آن را به نظم آورده است.

[2] البداية والنهاية 167 /8.

[3] «فراس»، به کسر فاء و تخفيف را.

[4] وسيلة المآل، ص 188.

[5] البداية والنهاية 166 /8. طبري، تاريخ 386 /5. ابن‏اثير، تاريخ 40 /4. الصواعق المحرقة، ص 196.

[6] الفتوح لإبن الأعثم 126 -125 /5.