بازگشت

سخن معتضد عباسي


«معتضد عباسي» نامه اي را صادر نمود و در آن رسواييهاي بني اميه را



[ صفحه 490]



منتشر ساخت و اهل بيت را گرامي داشت و دستور داد تا آن را در مجامع دولتي، مردمي، اجتماعات عمومي و اعياد، منتشر سازند، درباره يزيد، در آن آمده بود:

«هنگامي که خلافت به يزيد رسيد، پيگيرانه به خونخواهي مشرکان از مسلمين پرداخت و واقعه ي حره را بر مردم مدينه وارد ساخت، واقعه اي که همانند آن بر بشريت نگذشته و بر مسلمين نيز زشت تر و فجيع تر از آن وارد نشده است، پس کينه ي خود را آرام کرد و گمان کرد که براي پيروانش، از اولياي خدا انتقام گرفته و براي دشمنان خدا و پيامبر صلي اللَّه عليه و آله خونخواهي نموده است».

وي اضافه مي کند و مي گويد: «مهمترين چيزي که هتک کرد و عظيم ترين جرمي که مرتکب شد، ريختن خون حسين بن علي عليه السلام بود، با آگاهي از جايگاهش نزد رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و شنيدن اين مطلب که وي فرموده بود: «حسن و حسين دو ريحانه ي من از دنيا هستند. حسن و حسين، دو سرور جوانان اهل بهشت مي باشند» که بر خدا و پيامبرش گستاخي نموده نسبت به آن دو دشمني روا داشته و از آن عمل خود، نه از انتقام ترسيد و نه به فکر معصيتي بوده است». [1] .

کشتن ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله از عظيم ترين حوادث بزرگي بود که مسلمانان از آن، آشفته خاطر شدند و با آن، گرفتار آزموني سخت و مشکل گشتند؛ همچنانکه آن واقعه، از فجيع ترين حوادث جهاني بود؛ زيرا آن سنگدلي که در برابر عترت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله روا داشته شد، از فجيع ترين حوادثي است که در تاريخ عالم، صورت گرفته است.

آن جفاکاران مسخ شده از سپاه يزيد، انواع فرومايگي و اقسام پستي را اعمال نمودند و همه ي ارزشهاي انساني و عرف حاکم و آن فضيلت و اخلاقي را که



[ صفحه 491]



مردم قانوني نموده بودند، ناديده گرفتند، مردان، کودکان و زنان را پس از آنکه آنان را از آب محروم نموده بودند، کشتند و آنگاه آن بدنهاي پاک را تکّه تکّه کرده، آن سرهاي مطهر را بر نيزه ها گذاشتند و يادگارهاي پيامبر اکرم صلي اللَّه عليه و آله را بر بالاي شتران به اسارت بردند و آنان را در سرزمينها و شهرها گرداندند تا آن ستمگر، ستمش را نسبت به خاندان پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و چيره شدنش بر آنان را نشان دهد، همه ي اين حوادث به دستور و اصرار وي اجرا شد و او درباره ي آنها مسؤول است.

اما ابن زياد، جز ابزار و وسيله اي در دست او، چيزي نبود که خواسته هايش را اجرا مي کرد چنانچه اين مطلب را در بحثهاي گذشته بيان کرديم.

منزّه ساختن يزيد و افکندن مسؤوليت بر فرزند مرجانه، چيزي نيست جز نمونه اي از نمونه هاي انحراف از حق و پيروي از عصبيت کوري که هر صاحب عقل و اراده اي، پذيراي آن نمي شود.

در اينجا سخن ما در مورد ياوه ها و بيهوده هايي که در خصوص تبرئه کردن يزيد، گفته شده و آنچه از بزرگان درباره ي مجرم شناختن يزيد و مسؤول دانستن وي در ريختن خون امام عليه السلام نقل شده است، پايان مي يابد.



[ صفحه 495]




پاورقي

[1] ابن ابي‏الحديد، شرح نهج‏البلاغة.