بازگشت

شريف رضي


شريف رضي ذوالحسبين ابوالحسن محمد بن طاهر ذي المنقبتين، به سال 359 ه. ق در بغداد به دنيا آمد. نسب او به امام موسي کاظم عليه السلام مي رسد. او به سال 406 ه. ق درگذشت و در بغداد دفن شد، ولي مدتي بعد جسد او را به کربلا منتقل کردند.



کربلا لا زلت کربا و بلا

ما لقي عندک آل المصطفي



کم علي تربک لما صرعو

من دم سال و من دمع جري



يا رسول الله لو عاينتهم

و هم ما بين قتل و سبا



من رميض يمنع الظل و من

عاطش يسقي أنا بيب القنا



لرأت عيناک منهم منظرا

للحشا شجوا و للعين قذي



ليس هذا لرسول الله يا

امة الطغيان و الغي جزي



لو رسول الله يحيي بعده

قعد اليوم عليه للعزي






کانت مآتم بالعراق تعدها

أموية بالشام من اعيدها



يا غيرة الله اغضبي لنبيه

و تزحزحي بالبيض من أغمادها



من عصبة ضاعت دماء محمد

و بنيه يزيدها و زيادها



صفدات مال الله مل أکفها

و أکف آل الله في أصفادها



يا يوم عاشورا کم لک لوعة

تترقص الأحشاء من ايقادها



اي کربلا، به خاطر پيش آمدهايي که در تو براي آل مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم رخ داد، هميشه در محنت و بلا هستي.

هنگامي که آنها کشته شدند، چقدر خون و اشک بر خاک تو جاري شد.

اي رسول خدا، اگر آنها را در هنگامي که به قتل و اسارت گرفتار شدند مي ديدي،

کساني که در برابر حرارت آفتاب سايه و سرپناهي نداشتند و تشنگي آنها را نيزه ها سيراب مي کرد،

منظره اي مي ديدي که با ديدن آن حزني سنگين تو را فرا مي گرفت و چشمانت به درد مي آمد.

اي امت سرکش و ستمگر، پاداش رسول خدا اين نيست.

اگر امروز رسول خدا دوباره زنده شود، براي او (حسين عليه السلام) عزاداري برپا مي کند.

در عراق ماتم هايي است که امويه در شام آنها را عيد به حساب مي آورند.

اي غيرت خدا، بر آنچه که براي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پيش آمده خشم بگير و شمشيرها را از غلاف بيرون آور و انتقام بگير،

گروهي که از يزيد تا زياد خون محمد صلي الله عليه و آله و سلم و فرزندانش را ضايع کردند،

دستهاي آنها از اموال خدا پر بود در حاليکه دست آل الله در زنجير بود.

اي روز عاشورا، آن قدر اندوه دروني داري که از سوزش آن تمام احشا به جنبش درآمده اند.