بازگشت

سيف فرغاني


سيف الدين ابوالحامد محمد الفرغاني، شاعري عارف و گوشه گير بوده و در فرغانه متولد شده است. وي پس از مدتي به تبريز رفته و از آنجا به آسياي صغير هجرت کرد و در شهري به نام آقسرا در خانقاهي کوچک درگذشت و همانجا مدفون شد. تاريخ وفاتش را بين سالهاي 749 تا 705 ه. ق تخمين زده اند. او همواره از حکام و ستمگران روزگار خويش کناره گيري کرده و ستم آنان را مي نکوهيد.




اي قوم درين عزا بگرييد

بر کشته ي کربلا بگرييد



با اين دل مرده، خنده تا چند؟

امروز در اين عزا بگرييد



از خون جگر سرشک سازيد

بهر دل مصطفي بگرييد



وز معدن دل، به اشک چون در

بر گوهر مرتضي بگرييد



با نعمت عافيت، به صد چشم

بر اهل چنين بلا بگرييد



دل خسته ي ماتم حسينيد

اي خسته دلان، هلا بگرييد



در ماتم او خمش مباشيد

يا نعره زنيد يا بگرييد



تا روح که متصل به جسم است

از تن نشود جدا، بگرييد



در گريه، سخن نکو نيايد

من مي گويم، شما بگرييد



بر جور و جفاي آن جماعت

يک دم ز سر صفا بگرييد



اشک از پي چيست؟ تا بباريد

چشم از پي چيست؟ تا بگرييد



در گريه به صد زبان بناليد

در پرده به صد نوا بگرييد



تا شسته شود کدورت از دل

يک دم ز سر صفا بگرييد



نسيان گنه، صواب نبود

کرديد بسي خطا، بگرييد



وز بهر نزول غيث رحمت

چون ابر، گه دعا بگرييد