بازگشت

ابراهيم بن مالك اشتر


در قيام مختار، براي خونخواهي امام حسين عليه السلام و اهل بيت مظلومش، بسياري از بزرگان و سران شيعه نقش فعال داشتند، ولي هيچ چهره اي به اندازه ي چهره ي ابراهيم، فرزند برومند مالک اشتر، بازوي توانمند اميرمؤمنان عليه السلام درخشندگي و شکوه ندارد و نقشي که ابراهيم در اين قيام داشت، عالي ترين و مؤثرترين بود و قطعا اگر چهره اي مانند ابراهيم، در کنار مختار نبود، نهضت مختار معلوم نبود فاتح شود. زيرا بزرگان شيعه براي ابراهيم، مقامي بس بزرگ قايلند و نقش مهم او در پيروزي قيام بر احدي پوشيده نيست.

علامه سيد محسن امين، مي فرمايد: «ابراهيم، مردي شجاع، سلحشور، باشهامت، صف شکن و رييس بود. او

داراي طبعي عالي و همتي بلند و طرفدار حق بود و داراي طبع شعر و زباني فصحيح و هوادار و دوستدار خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام بود، و همان گونه که پدر او «مالک اشتر» داراي همين امتيازات عالي بود، و حق هم اين است که چنين فرزندي مجسمه ي پدر باشد».

در شهامت، شجاعت، سخاوت، جوانمردي، ايمان و اخلاص به اهل بيت، برترين مردم عراق بود. صاحب «مراة الجنان» گويد: «او سرور قبيله ي نخع و يکه تاز آنان بود».

علامه ي مجلسي در بحارالانوار از فقيه بزرگ شيعه، ابن نما، درباره ي ابراهيم چنين نقل مي کند:

«ابراهيم - که درود خدا بر او باد - مظهر شجاعت و مشعلدار شهامت و سلحشوري قاطع بود. او سراپا محب اهل بيت و پرچمدار و پيشاهنگ دلباخته آنان بود.»

«بلاذري» گويد:

«ابراهيم جواني نوسال و شجاع بود» ابراهيم در جنگ صفين، با وجود آن که نوجواني کم سن و سال بود، در کنار اميرمؤمنان عليه السلام و پدرش مالک اشتر رشادتها از خود نشان داد. مختار و سران شيعيان عراق، تمام اميدشان به او دوخته شده بود و مطمئن بودند اگر اين مرد مبارز و قهرمان شجاع و عظيم الشأن با آن شخصيت و موقعيت و نفوذش به انقلاب بپيوندد فتح و پيروزي آنان قطعي خواهد بود. بنابراين تمام همت خود را صرف جذب «ابراهيم» براي حضور در صحنه ي پيکار کردند.

شخصيت نافذ «ابراهيم» و فکر بلند و شجاعت و کارداني او در امور جنگ از يک سو و علاقه ي شديد و اخلاص او نسبت به ساحت مقدس اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از سوي ديگر و ساير صفات برجسته اي که در وجود ابراهيم جمع شده بود، همه ي شيعيان عراق او را مايه ي اميد و پشتيباني قوي و فرماندهي لايق، براي امور مهم خود مي دانستند، از اين رو تصميم گرفتند با ابراهيم ملاقات و او را به قيام دعوت نمايند.

عامر شعبي گويد: من و پدرم از جمله اولين کساني بوديم که به جناح انقلابيون مختار پيوستيم.

«مورخين از قهرماني ابراهيم، در جنگ ها سخنها گفته اند و الحق، «ابراهيم اشتر»، اين فرزند خلف «مالک اشتر»، همانند پدر در جنگ صفين بار ديگر حادثه ي عظيم «ليلة الهرير» در جنگ صفين را زنده کرد و ارتش شام را به شکستي وحشتناک کشاند. ابراهيم چون شير خشمناک، همانند صاعقه اي بي امان بر قلب دشمن مي تاخت و از يمين و يسار از کشته، پشته مي ساخت و اين رجز را مي خواند:



قد علمت مذحج علما لا خطل

اني اذا القرن لقتني لا وکل



و لا جزوع عندها و لا نکل

اروع مقداما اذا النکس فشل



اضرب في القوم اذا جاء الاجل

و اعقلي رأس الطرماح البطل



با الذکر البتار حتي ينجدل



طايفه مذحج خوب مي داند که من همان قهرمان صحنه ي پيکارم.

که نه خسته مي شوم و نه سست مي گردم و آن چنان در خط مقدم مي جنگم تا دشمن را شکست دهم.

و تا حد مرگ ضربات خود را بر دشمن وارد مي کنم و سر قهرمانان را از تنشان مي افکنم.

با ضربات کشنده تا آن که خصم را درافکند پس از آن که سپاه مختار به فرماندهي ابراهيم بن اشتر به پيروزي رسيد، ابراهيم بر تمام منطقه ي شمال و غرب عراق تسلط يافت و موصل را مقر استانداري خويش قرار داد و در آنجا ماند. زيرا مختار وي را به اين پست منصوب کرده بود.