بازگشت

تخريب قبر امام حسين


الهام بخشي تربت خونين سيد الشهدا «ع » در راه مبارزه با ستم، سبب شد که شيعه، همواره مرقد آن شهيد را تکريم و بر گرد آن تجمع کند.توصيه هاي اکيد ائمه نيز نسبت به زيارت قبر امام حسين «ع » اين شور و الهام را مي افزود.همين سبب شد که حکام ستمگرهمواره احساس خطر کنند و اين کانون را از هم بپاشند.از دوران بني اميه که زيارت آن حضرت، ممنوع و تحت کنترل بود، تا زمان هارون الرشيد که حتي درخت سدري را که سايه بان زائران بود قطع کردند [1] ، تا زمان متوکل عباسي که اوج آن سختگيريها و ممانعتها بود، تا زمان استيلاي وهابيون و غارت کربلا و تخريب حرم حسيني، همه و همه گوياي وحشت دشمنان حق و اهل بيت، از جلوه گري اين خورشيدهاي تابان بود.

متوکل عباسي، پاسگاهي در نزديکي کربلا زده و به افراد خويش فرمان اکيد داده بودکه: هر کس را ديديد قصد زيارت حسين را دارد، بکشيد. [2] به امر متوکل، هفده بار قبرحسين «ع » را خراب کردند. [3] در يکي از اين نوبتها، «ديزج يهودي » را مامور تغيير و تبديل و تخريب قبر مطهر کرد.او نيز با غلامان خويش سراغ قبر رفت و حتي قبر را شکافت و به حصيري که پيکر امام در آن بود برخورد کرد که از آن بوي مشک مي آمد.دوباره خاک روي آن ريختند و آب بستند و آن زمين را مي خواستند با گاو، شخم بزنند که گاوها پيشروي نمي کردند. [4] هارون الرشيد نيز يک بار به والي کوفه فرمان داد تا قبر حسين بن علي «ع » را خراب کند.اطراف آن را عمارتها ساخته و زمينهايش را زير کشت و زراعت بردند. [5] .

به متوکل خبر دادند که مردم در سرزمين «نينوا» براي زيارت قبر حسين «ع » جمع مي شوند و از اين رهگذر، جمعيت انبوهي پديد مي آيد و کانون خطري تشکيل مي شود. متوکل به يکي از فرماندهان ارتش خود در معيت تعدادي از لشگريان ماموريت داد تا مرقد مطهر را بشکافند و مردم را متفرق ساخته، از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زيارت قبر او جلوگيري کنند.او هم طبق دستور، مردم را از پيرامون قبر پراکنده ساخت.اين حادثه در سال 237 هجري بود.ولي مردم در موسم زيارت، باز هم تجمع کرده، عليه او شورش کردند و بي باکانه به ماموران خليفه گفتند: اگر تا آخرين نفر هم کشته شويم، دست برنمي داريم.و بازماندگان ما به زيارت خواهند آمد.وقتي حادثه به متوکل گزارش شد، به آن فرمانده نوشت که دست از مردم بردارد و به کوفه بازگردد و چنين وانمود کند که مسافرتش به کوفه در رابطه با مصالح مردم بوده... تا اينکه در سال 247 باز تجمع مردم زياد شد.به نحوي که در آن محل، بازاري درست شد.مجددا بناي سخت گيري گذاشتند. [6] روز به روز بر زائران افزوده مي شد، متوکل سرداري فرستاد و ميان مردم اعلام کردند که ذمه خليفه از کسي که به زيارت کربلا رود بيزار است.باز هم آن منطقه را ويران کردند و آب بستند و شخم زدند و قبر را شکافتند. [7] اينگونه برخوردها و جفاها، همه براي پراکندن مردم از گرد اين کانون حرارت و شوق بود، اما کمترين نتيجه اي نمي گرفتند و بر شوق مردم افزوده مي شد. «بهاي وصل تو گر جان بود، خريدارم ».کربلا، سنگر مقاومت مي گشت و کعبه اهل حقيقت و ولا.

آري... «زيارت اين خاک است که توده مردم را ياري مي دهد تا به انقلاب حسين «ع » و به جهاد و مبارزه او عليه ظلم بينديشند و به رسوا کردن دستگاه حاکم بنشينند.چنين است که اين خاک-خاک کربلا-سمبل و شعار مي شود و طواف آرامگاه حسين، با صد طواف کعبه مقابل مي شود و حتي بر آن ترجيح مي يابد». [8] .

وهابيان نيز در سال 1216 ه.ق به کربلا حمله کردند و اين تهاجمها، ده سال ادامه داشت.هم شهر را غارت و هم مردم را قتل عام و هم قبر مطهر را خراب کردند.يک بار هم «امير مسعود» در سال 1225 با سپاهي متشکل از 20 هزار جنگجوي وهابي به نجف واز آنجا به کربلا تاختند. [9] .

در عصر حاضر نيز، حکومت بعثي عراق، براي در هم کوبيدن حرکت انقلابي شيعيان اين سرزمين، در سال 1370 ش.با انواع سلاحها مردم را در نجف و کربلا به خاک و خون کشيد و با توپخانه، گنبد و بارگاه امام حسين «ع » را مورد هجوم قرار داد.و اين پس از قيام مردمي بر ضد حکومت «صدام » بود که شهر نجف و کربلا را به تصرف در آوردند و رژيم عراق، براي باز پس گيري آنها از دست انقلابيون، با خشونت تمام وارد ميدان شد و ساختمان حرم امير المؤمنين و سيد الشهدا و حضرت اباالفضل عليهم السلام و گنبد و دربها و ضريح، آسيب ديد.اين جنايتها سبب شد رهبر انقلاب اسلامي، آية ا... خامنه اي طي اطلاعيه اي ضمن محکوم کردن تجاوزات رژيم بعث عراق به حرمها و شهرهاي مقدس، روز پنجشنبه 8 ذي قعده 1411 ق.برابر با دوم خرداد 1370 ش را عزاي عمومي اعلام کرده، به سوگ بنشيند. [10] در بخشي از اين اطلاعيه آمده است: «... با يورش وحشيانه به نجف و کربلا، آن کردند که قلم از شرح آن عاجز است و بر عتبات عاليات و مسلمانان و مردم عراق و حوزه هاي علميه، آن روا داشتند که طواغيت ستمگر و خون آشام بني اميه و بني عباس هم روا نداشته بودند و چنان ضايعه و جراحتي بر قلب دوستان اهل بيت وارد کردند که سنگيني آن پي نوشتها را با هيچ فاجعه اي در اين زمان، نتوان قياس کرد. «هيجوا احزان يوم الطفوف...». [11] اندوه هاي عاشورا را برانگيختند.


پاورقي

[1] تاريخ الشيعه، مظفري.ص 89، بحار الانوار، ج 45، ص 398.

[2] بحار الانوار، ج 45، ص 404.

[3] همان، ص 410، تتمة المنتهي، ص 241.

[4] بحار الانوار، ج 45، ص 394.

[5] تتمة المنتهي، ص 240.

[6] اعيان الشيعه، ج 1، ص 628، تراث کربلا، ص 34 (با اختلاف در عبارات).

[7] تتمة المنتهي، ص 241.

[8] مجموعه آثار، شريعتي، ج 7 (شيعه) ص 20.

[9] براي آشنايي با فتنه‏ها و تهاجمات وهابيها به اعتاب مقدسه، از جمله ر.ک: «کشف الارتياب‏»، سيد محسن امين، «اعيان الشيعه‏»، ج 1، ص 628، «تراث کربلا»، سلمان هادي الطعمه، ص 262، «موسوعة العتبات المقدسه‏»، کربلا، جزء 1، ص 201، «فرقه وهابي‏»، محمد حسين قزويني، «تاريخ کربلا» عبد الجواد کليددار، ص 234.

[10] روزنامه‏هاي 31 ارديبهشت 1370.

[11] قضاياي درگيريها در نجف و کربلا و حمله رژيم بعث به حرمهاي مطهر، در اخبار و گزارشهاي مطبوعات‏ ارديبهشت 1370 درج شده است.از جمله ر.ک: «مروري اجمالي بر تاريخ سياسي کربلا» انتشارات سازمان تبليغات ‏اسلامي.نيز: «سيماي کربلا»، محمد صحتي.