بازگشت

برداشتن بيعت


بيعت، بر عهده بيعت کننده، تکليف حمايت و ياري مي آورد، مگر آنکه امام و پيشواي بيعت، اين تعهد را از دوش بيعتگران بردارد و آنان را در «حل » قرار دهد که اگر رفتند، پيمان شکني محسوب نگردد.در اينکه آيا با «حل بيعت »، مسؤوليت از دوش صاحبان بيعت برداشته مي شود، يا آنکه تکليف حمايت و ياري حجت خدا همچنان بر دوش آنان باقي است، بحث است.

امام حسين «ع » يک بار در وسط راه، پس از شنيدن حوادث کوفه و آگاه شدن از دگرگوني اوضاع آن، بيعت را از همراهان برداشت، تا هر که مي خواهد برود.آن هنگام عده اي رفتند.يک بار هم شب عاشورا پس از خطبه اي که به ستايش از وفاداري اصحابش پرداخت، فرمود: اينها تنها مرا مي خواهند، شما را آزاد مي گذارم که هر کس مي خواهد برود.از تاريکي شب استفاده کنيد و برويد: «فانطلقوا جميعا في حل، ليس لي عليکم مني ذمام، هذا ليل قد غشيکم فاتخذوه جملا» [1] البته آن شب کسي نرفت.برادران و پسران و برادرزادگان عبدالله جعفر و زينب «ع » و کساني چون عباس، زهير بن قين و ديگران برخاستند و اعلام حمايت و جانبازي تا مرز شهادت نمودند و زندگي بي امام و حيات پس از شهادت حسين «ع » را بي ارزش دانستند.



گفت اي گروه، هر که ندارد هواي ما

سرگيرد و برون رود از کربلاي ما



برگردد آنکه با هوس کشور آمده

سرناورد به افسر شاهي گداي ما




پاورقي

[1] وقعة الطف، ابي مخنف، ص 197.