بازگشت

يحيي بن هاني بن عروه


وي يکي از راويان واقعه ي عاشوراست. او جريان شهادت «نافع بن هلال جملي» را بدون واسطه به «ابومخنف» روايت کرده است. متن روايت اين است.

«حدثني يحيي... ان نافع... که گزارش مستقيم است.

«يحيي»، خواهرزاده ي «عمرو بن حجاج زبيدي» يکي از فرماندهان سپاه شوم اموي است و مادرش «روعه» دختر «حجاج زبيدي» مي باشد.

او به همراه دايي خويش به کربلا آمد و در اردوگاه شوم اموي حضور داشت و جريان شهادت «نافع» را او گزارش کرده است. نامبرده گفتار دايي گمراه خويش را در روز عاشورا شنيد که پس از شهادت «نافع» به سپاه شوم خويش سخن مي گفت و ضمن هشدار از جنگ رويارو، آنان را به سنگباران ساختن سالار شهيدان و ياران او تحريک مي کرد.

و نيز همين «يحيي» سخن شرربار دايي گمراه خويش را به «عبدالله بن مطيع» فرماندار «عبدالله بن زبير» روايت مي کند و او را بر پيکار با «مختار» برمي انگيزد و سرانجام اينکه نامبرده به همراه دايي اش بر ضد «مختار» پيکار نموده است.

در ميان رجال شناسان، «ابن حبان» او را از راويان مورد اعتماد ياد کرده است.

«قطني» مي گويد: به او و گفتار او استدلال مي شود. «نسايي» او را مورد اعتماد مي شمارد. «ابوحاتم» مي افزايد که: او از بزرگان مردم کوفه بود. و «شعبه» مي گويد: همانگونه که در «تهذيب التهذيب» نيز آمده است او در اين مورد، بزرگ مردم کوفه بود.

جواني پرخلوص و باايمان و محب اهل بيت که در شهادت پدرش هاني و شهادت مسلم بن عقيل و کشمکش با سپاه ابن زياد او نيز دستگير شده و به


فرمان ابن زياد به شهادت رسيد.