بازگشت

علي اصغر


علي اصغر در مدينه متولد شد و مشهور است که هنگام شهادت صلي الله عليه و آله و سلم ماهه بود. مادرش رباب امرء القيس بن عدي اوس بن جابر بن کعب بن عليم بن جناب بن کلب است. و تنها خواهر علي اصغر حضرت سکينه


مي باشد. نام حضرت سکينه، امينه بوده است.

امرء القيس بن عدي غير از امرء القيس بن حجر کندي شاعر معروف جاهليت است. که او هشتاد سال قبل از بعثت از دنيا رفته بود.

مشهور است امرء القيس بن عدي سه دختر به نامهاي «محياة»، «سلمي»، «رباب» داشت که اولي را به عقد حضرت امام علي عليه السلام، دومي را به عقد حضرت امام حسن عليه السلام و سومي را به عقد حضرت امام حسين عليه السلام درآورد.

در نام اين شهيد کوچک اختلاف است. برخي او را «علي» برخي ديگر «عبدالله» معرفي کرده اند. اين اختلاف را مي توان به دو صورت حل کرد:

1- در روايات از امامان معصوم نقل شده است که «هر فرزندي که از ما متولد مي شود تا روز هفتم اگر پسر باشد نامش «محمد» يا «علي» است، و اگر دختر باشد نامش «فاطمه» است، پس از روز هفتم هر نامي که مي خواهيد بر او مي گذاريم» با توجه به اين، ممکن است نام شهيد در ابتدا علي بوده و از روز هفتم به بعد نامش را «عبدالله» گذاشته اند.

2- چنانچه برخي از مقاتل هم ذکر کرده اند ممکن است در کربلا دو کودک از امام حسين عليه السلام شهيد شده باشند، که يکي «عبدالله» و ديگري «علي» باشد.

آنگاه که حضرت امام حسين عليه السلام تنها مانده و تمام ياران و فرزندان و خويشانش شهيد شدند، خود به سوي ميدان رفت و فرياد زد.

هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم»؛ «آيا کسي هست که دشمن را از حرم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم براند؟ آيا خدا پرستي هست که درباره ما از خدا بترسد؟ آيا فريادرس و ياري دهنده اي هست که ما را ياري کند؟ اي مردم! براي چه خون مرا حلال مي دانيد؟ آيا من پسر پيامبر شما نيستم؟ آيا سخن جدم درباره ي من و برادرم حسن عليه السلام نشنيده ايد که فرمود: «هذان سيدا شباب اهل الجنه» اين دو


سرور جوانان اهل بهشتند».

ناگهان صداي گريه و ناله از خيمه ها بلند شد. امام عليه السلام براي وداع دوباره به سوي خيمه ها آمد. صداي علي اصغر را شنيد که از تشنگي گريه مي کرد. به حضرت زينب عليهاالسلام فرمود: آن کودک را به من بده تا با او وداع کنم. سپس او را در بغل گرفت و بوسيد. و به سوي دشمنان آمد و فرياد زد: اگر به من رحم نمي کنيد به اين نوزاد ترحم کنيد. ناگهان حرملة بن کاهل اسدي - لعنت الله عليه - تيري به سوي علي اصغر پرتاب کرد که بر گلوي او نشست و او را به شهادت رساند. امام عليه السلام کودک را به خواهرش داد و مشت خود را از خون علي اصغر پر کرد و به سوي آسمان افکند و فرمود:

«هون علي ما نزل بي انه بعين الله»؛ «آنچه بر من آمد بسي آسان است، چرا که در پيش چشم خداست». و امام همچنان مي گريست و مي گفت:

خدايا ميان ما و اين مردمي که ما را خواندند تا ياريمان کنند ولي ما را کشتند، حکم کن!».

ناگهان ندايي از آسمان به گوش رسيد: اي حسين! او را رها کن که در بهشت براي او دايه اي معين است. امام عليه السلام بر پيکر نوزادش نماز گذارد و با شمشير زمين را کند و او را دفن کرد.

خون پاک حضرت علي اصغر عليه السلام نقش زيادي در ايجاد چنين عظمت بي همتايي داشته است، زيرا کشتن کودک شيرخوار، نهايت قساوت و بي ديني و اوج مظلوميت مقتولين را مي رساند. و مي گويند مظلوم ترين افراد همين کودک بوده است، چون قادر به هيچ گونه دفاعي از خود نبود.

و همچين شهادت او اوج تنهايي و غربت حضرت اباعبدالله را مي رساند؛ امام عليه السلام بعد از شهادت کودک شيرخوارش، بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني «فجعل الحسين يأخذ الدم من نحره و لبته فيرمي به الي السماء فما يرجع منه شي و يقول: اللهم الا يکون اهون عليک من فصيل (ناقة صالح)»؛ امام خون


را از زير گلو و قسمت جلوي گردن علي اصغر مي گرفت و به آسمان مي پاشيد و قطره اي از آن خون برنمي گشت و عرض مي کرد خدايا مظلوميت علي اصغرم کمتر از مظلوميت بچه شتر ناقه صالح نيست، همان طوري که از قاتلين فصيل انتقام گرفتي از اينها هم انتقام بگير.

حضرت علي بن الحسين (علي اصغر) عليه السلام يکي از فرزندان امام حسين بود اين طفل شيرخوار در روز عاشورا از تشنگي بي تاب شده بود. امام، خطاب به دشمن فرمود: از ياران و فرزندانم، کسي جز اين کودک نمانده است. نمي بينيد که چگونه از تشنگي بي تاب است؟ در «نفس المهموم» آمده است که فرمود: «ان لم ترحموني فارحموا هذا الطفل» در حال گفتگو بود که تيري از کمان حرمله و گوش تا گوش حلقوم علي اصغر را دريد. امام حسين عليه السلام خون گلوي او را گرفت و به آسمان پاشيد.

در زيارت ناحيه ي مقدسه، درباره ي اين کودک شهيد آمده است:«السلام علي عبدالله بن الحسين، الطفل الرضيع، المرمي الصريع، المشحط دما، المصعد دمه في السماء، المذبوح بالسهم في حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن کاهل الاسدي».