بازگشت

گريه ي همه ي کائنات بر حسين بن علي


ابن قولويه با سند خويش از امام باقر عليه السلام روايت مي کند که فرمود:

انس و جن و پرندگان و حيوانات بر حسين بن علي عليه السلام گريه کردند تا آنجا که اشکشان جاري شد. [1] .

نيز به سند خود از امام صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود:

چون حسين بن علي عليه السلام شهيد شد، آسمانهاي هفتگانه و زمينهاي هفتگانه و هر چه در آنها و ميان آنها و روي آنهاست، همچنين بهشت و جهنم و همه ي آفريده هاي خدا و آنچه ديده مي شود و ديده نمي شود، بر آن حضرت گريه کردند. [2] .

شيخ طوسي با سند خويش از حسين بن ابي فاخته نقل مي کند:

من و ابوسلمه سراج و يونس بن يعقوب و فضيل بن يسار در خدمت امام صادق عليه السلام بوديم. عرض کردم: فدايت شوم! من در مجالس اينان حاضر مي شوم و در دلم به ياد شما مي افتم. چه بگويم؟ حضرت فرمود: وقتي در مجالس آنان حضور مي يابي بگو «خدايا! به ما آسايش و شادي بنمايان»، آنچه را مي خواهي بدان مي رسي. گفتم: فدايت شوم! ياد حسين بن علي عليه السلام مي افتم، هنگام ياد او چه بگويم؟ فرمود: سه بار بگو: «صلي الله عليک يا اباعبدالله». آنگاه رو به ما کرد و فرمود: چون اباعبدالله الحسين عليه السلام شهيد شد، آسمانها و زمينهاي هفتگانه و آنچه در آنها و بين


آنهاست و هر که در بهشت و جهنم جابجا مي شود و آنچه ديده مي شود و ديده نمي شود همه بر او گريه کردند، مگر سه چيز که بر او گريه نکرده اند. پرسيدم: فدايت شوم آن سه چيز که بر او گريه نکرده اند چيست؟ فرمود: بصره، دمشق و آل حکم بن عاص. [3] .

اي زراره! آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام خون گريه کرد، زمين هم چهل روز سياه گريه درد، خورشيد چهل روز با کسوف و سرخي گريست، کوهها متلاشي و پراکنده شدند، درياها شکافتند، فرشتگان چهل روز بر حسين عليه السلام گريستند، هيچ يک از زنان ما خضاب و روغن نزد و سرمه نکشيد و شانه نزد تا آنکه سر ابن زياد پيش ما آمد. پيوسته از او در گريه بوديم. جدم هرگاه از او ياد مي کرد مي گريست، به حدي که محاسنش از اشک چشمانش خيس مي شد و از گريه ي او ديگران نيز گريه مي کردند. فرشتگاني که کنار قبر او هستند گريه مي کنند و از گريه ي آنان همه ي فرشتگاني که در هوا و آسمانند مي گريند. وقتي حسين عليه السلام جان داد، جهنم چنان ناله کرد که از صداي ان نزديک بود زمين بشکافد. وقتي ابن زياد و يزيد جان دادند، جهنم چنان خروشيد که اگر خداوند به وسيله ي نگهبانان آن، دوزخ را کنترل نکرده بود، شعله اش همه ي زمينيان را مي سوزاند، و اگر اجازه به آن داده مي شد، همه چيز را مي بلعيد، لکن مأمور بود و به بند کشيده شده بود. بارها بر نگهبانان طغيان کرد تا آنکه جبرئيل آمد و با بال خود بر آن زد تا آرام شد. دوزخ هم بر حسين عليه السلام ناله و گريه مي کند و بر قاتل او شعله ور است. اگر حجتهاي الهي بر روي زمين نبودند، زمين واژگون مي شد و همه را زير و رو مي کرد. زلزله ها جز هنگام نزديک شدن قيامت افزايش نمي يابد.

هيچ چشمي و هيچ قطره اي از نظر خدا محبوبتر از چشمي که بر او بگريد نيست و هيچ گرياني که بر او مي گريد نيست جز آنکه عنايت فاطمه عليهاالسلام و رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم را نسبت به خود جلب مي کند و حق ما را ادا مي کند. هر که در قيامت محشور مي شود گريان است، جز گريه کنندگان بر جدم حسين عليه السلام که با ديدگاني روشن و بشارت و سروري که در چهره شان هويداست محشور مي شوند. مردم در نگراني اند و آنان آسوده، مردم درگير حسابند و آنان همسخن حسين عليه السلام در سايه ي عرش الهي که بيمي از حساب سخت آن روز ندارند. به آنان گفته مي شود: وارد بهشت شويد، ولي وارد نمي شوند و همصحبتي با آن حضرت را ترجيح مي دهند. حوريان پيغام مي فرستند که ما همراه غلامان جاودان مشتاق شماييم. آنان به خاطر سرور و


کرامتي که در آن مجلس و در محضر امام حسين عليه السلام مي بينند، سربلند نمي کنند. و اما دشمنانشان، عده اي را از موهاي جلو سر گرفته به سوي دوزخ مي کشند. برخي مي گويند: ما شفيع و دوست و پشتيبان نداريم. آنان جايگاه ايشان را مي بينند و نمي توانند به آنان نزديک شوند و به آنان نمي رسند. فرشتگان از همسران و خادمانشان براي آنان پيغام مي برند که چه کرامتي يافته اند. مي گويند: اگر خدا بخواهد پيش شما مي آييم. فرشتگان پيغام آنان را به ايشان مي رسانند. شوقشان از دريافت اين خبر و برخورداري از کرامت و همجواري با حسين عليه السلام بيشتر مي شود، مي گويند: خدا را شکر که ما را از هراس بزرگ و ترسهاي قيامت ايمن داشت و از آنچه مي ترسيديم نجاتمان داد. مرکبهاي راهوار را مي آورند، بر روي آنها قرار مي گيرند. در حالي که ثناي الهي و شکر خداوند و درود بر پيامبر و آل او را بر زبان دارند، به منازلشان مي روند. [4] .

طبراني با سند خود از زهري نقل مي کند:

چون حسين بن علي عليه السلام شهيد شد، در بيت المقدس هيچ سنگي را برنداشتند، مگر آنکه زير آن خون تازه يافته شد. [5] .

نيز از ام حکيم نقل مي کند:

حسين بن علي عليه السلام که شهيد شد، من آن روز دخترکي بودم. آسمان چند روز به رنگ خون بود. [6] .

نيز با سند خود از جميل بن زيد روايت مي کند:

چون حسين عليه السلام کشته شد آسمان سرخ گشت. گفتم: چه مي گويي؟ گفت: دروغگو منافق است. آسمان وقتي که او شهيد شد سرخ گشت. [7] .

نيز از ابي قبيل نقل مي کند:

چون حسين بن علي عليه السلام شهيد شد، چنان خورشيد گرفت که در وسط روز، ستاره ها آشکار شدند. پنداشتيم که قيامت برپا شده است. [8] .

نيز از عيسي بن حارث کندي نقل مي کند:

چون حسين بن علي عليه السلام کشته شد، هفت روز چنان بود که وقتي نماز عصر را مي خوانديم و به نور خورشيد که بر روي ديوارها مي افتاد نگاه مي کرديم، چنان بود که گويا ملحفه هاي رنگين بر آنهاست، به ستاره ها که مي نگريستيم، به يکديگر مي خوردند. [9] .


نيز از محمد بن سيرين نقل مي کند:

در آسمان رنگ سرخ نبود تا آنکه حسين عليه السلام شهيد شد. [10] .

بلاذري از ابي حصين نقل مي کند:

چون حسين عليه السلام کشته شد، دو سه ماه گذشت و گويا ديوارها به خون رنگ شده بود، از هنگام نماز صبح تا طلوع خورشيد. [11] .

نيز از ابي قبيل نقل مي کند:

روزي که حسين عليه السلام شهيد شد، آسمان آنچنان تيره و تاريک شد که ستارگان را ديدند. [12] .

نيز از ابن شهاب نقل مي کند:

روز شهادت حسين عليه السلام، هيچ سنگي را در شام از زمين برنمي داشتند مگر آنکه زير آن خون تازه بود. [13] .

ابن قولويه با سند خود از عبدالله بن هلال نقل مي کند:

از امام صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود: آسمان بر حسين بن علي و يحيي بن زکريا گريست و بر کسي جز آن دو گريه نکرده است. گفتم:گريه ي آسمان چگونه است؟ فرمود: چهل روز خورشيد هنگام طلوع و غروب، گويا سرخ بود و گداخته، همچون پاره ي آتش. گفتم: آيا گريه ي آسمان همين است؟ فرمود: آري. [14] .

نيز از علي بن مسهر قرشي نقل مي کند:

جده ام به من گفت که من ايام شهادت حسين بن علي عليه السلام را درک کردم. آن هنگام يک سال و نه ماه، آسمان مثل علقه، مثل خون بود و خورشيد ديده نمي شد. [15] .

نيز از امام صادق عليه السلام درباره ي آيه ي «فما بکت عليهم السماء و الارض و ما کانوا منظرين» [16] (آسمان و زمين به حالشان گريه نکرد و به آنان مهلت داده نشد) روايت مي کند که فرمود: آسمان از آن زمان که يحيي بن زکريا کشته شد، بر کسي گريه نکرده بود تا آنکه حسين عليه السلام شهيد شد و آسمان بر او گريست. [17] .

روايات بسياري با اين مضمون در منابع نقل شده است.

علامه ي مجلسي با سند خويش از امام باقر عليه السلام روايت مي کند:


پي کننده ي ناقه ي صالح، ازرق چشمي پسر يک بدکار بود. قاتل يحيي بن زکريا نيز حرامزاده و قاتل علي عليه السلام هم يک حرامزاده بود. قبيله ي مراد (که ابن ملجم از آن بود) مي گفتند ما در بين خود براي او پدر و نسبي نمي شناسيم. قاتل حسين بن علي عليه السلام نيز يک حرامزاده بود. پيامبران و پيامبرزادگان را جز زنازادگان نکشته اند. امام درباره ي اين آيه که «لم نجعل له سميا» [18] (براي او همنامي قرار نداده ايم) فرمود: يحيي بن زکريا پيش از خود همنامي نداشت. حسين بن علي عليه السلام هم پيش از خود همنام نداشت. آسمان چهل روز بر آن دو گريه کرد. خورشيد هم بر آنان گريست. گريه ي خورشيد آن بود که طلوع و غروب که مي کرد سرخ بود. نيز گفته اند: گريه ي آسمان يعني گريه ي اهل آسمان که فرشتگانند.

سپس علامه ي مجلسي با عنوان «بيان» مچنين مي نويسد: گاهي گريه ي آسمان و زمين را آن گونه که مرحوم راوندي ذکر کرده توجيه مي کنند و ممکن است گفته شود کنايه از شدت مصيبت است تا آنجا که گويا آسمان و زمين هم بر او گريست؛ يا گفته مي شود ضرر آن مصيبت به آسمان و زمين هم رسيد و در آنها اثر کرد و آثار دگرگوني در آنها پديدار شد، يا آنکه آسمان خون باريد و از زمين خون تازه جوشيد. اين است گريه ي آسمان و زمين، همان گونه که در حديث تفسير شده است و شايد وجه اخير، قويتر باشد. [19] .


پاورقي

[1] کامل الزيارات، ص 165.

[2] همان.

[3] امالي، ص 54.

[4] کامل الزيارات، ص 167.

[5] المعجم الکبير، ج 3، ص 113.

[6] همان.

[7] المعجم الکبير، ج 3، ص 113.

[8] همان.

[9] همان.

[10] همان.

[11] انساب الاشراف، ج 3، ص 209.

[12] همان.

[13] همان، ص 228.

[14] کامل الزيارات، ص 181.

[15] همان.

[16] سوره‏ي دخان، آيه‏ي 29.

[17] کامل الزيارات، ص 182.

[18] سوره‏ي مريم، آيه‏ي 7.

[19] قصص الانبياء، ص 220، بحارالانوار، ج 14، ص 182.