بازگشت

گريه ي امام صادق بر حسين


شيخ طوسي از عبدالله بن سنان روايت مي کند:

روز عاشورايي خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم. او را اندوهگين و گريان ديدم. عرض کردم: اي پسر پيامبر! گريه تان براي چيست؟ خدا چشمتان را گريان نکند. فرمود: مگر غافلي؟ آيا نمي داني در مثل چنين روزي حسين عليه السلام شهيد شده است؟ گفتم: سرورم! درباره ي روزه ي اين روز نظرتان چيست؟ فرمود: از خوردن امساک کن بي آنکه براي سحري برخيزي و افطار کن بي آنکه شادماني کني و آن را روز روزه ي کامل قرار مده؛ افطارت ساعتي پس از نماز عصر با جرعه اي آب باشد، چرا که در آن وقت از روز، جنگ با آل رسول تمام شد و حمله به آنان پايان گرفت، درحالي که سي نفر از آنان در ميان دوستانشان کشته بر زمين افتاده بودند و شهادتشان بر رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم سخت بود و اگر آن روز زنده و در دنيا مي بود، مي بايست به او تسليت گفت. گويد: امام صادق عليه السلام گريست تا محاسنش از اشکهايش خيس شد و فرمود: خداي متعال چون نور را آفريد، خلقت آن را در تقدير خويش روز اول ماه رمضان قرار داد و ظلمت را در روز چهارشنبه، روز عاشورا در چنان روزي يعني دهم ماه محرم قرار داد و براي هر يک از اين دو، شاخه ها و راههايي قرار داد. [1] .

کليني با سند خويش از داوود رقي نقل مي کند:

در حضور امام صادق عليه السلام بودم. آب طلبيد. چون نوشيد ديدم که چشمانش پر از اشک شد. فرمود: اي داوود! لعنت خدا بر قاتل حسين عليه السلام! هيچ بنده اي نيست که آب بنوشد و حسين عليه السلام و اهل بيت او را ياد کند و بر قاتل او لعنت بفرستد، مگر آنکه خداوند صد هزار حسنه براي او مي نويسد و صد هزار گناه از او محو مي کند و صد هزار درجه بر او مي افزايد و گويا صد هزار برده را آزاد کرده است و خداوند روز قيامت او را با دل خنک محشور مي کند. [2] .


پاورقي

[1] مصباح المجتهد، ص 782.

[2] کافي، ج 6، ص 391.