بازگشت

هجوم به خيمه هاي امام حسين


خوارزمي گويد:

ميان او و خيمه گاه فاصله انداختند. بر سر آنان فرياد کشيد: واي بر شما اي پيروان آل ابي سفيان! اگر دين نداريد و از قيامت نمي ترسيد، پس در اين دنياي خود آزاده باشيد و اگر عرب هستيد -آن گونه که مي پنداريد - به شرافت خانوادگي خود برگرديد. شمر ندا داد: اي حسين! چه


مي گويي؟ فرمود: مي گويم اين منم که با شما مي جنگم و شما با من مي جنگيد، زنان را گناهي نيست. سرکشان و طغيانگران و جاهلان خود را تا من زنده ام، از تعرض به خانواده ام بازداريد. شمر گفت: باشد اي پسر فاطمه! سپس شمر به همراهان خويش داد زد: از حريم خانواده ي اين مرد دور شويد و سراغ خودش برويد. به جانم سوگند که هماورد بزرگواري است! مردم از هر سو به نبرد پرداختند. امام بر آنان تاخت و آنان بر امام حمله مي آوردند و او در همين حال آب مي طلبيد تا جرعه اي از آن بنوشد. هر بار که با اسب خويش به سوي فرات مي تاخت، بر او حمله مي کردند و امام را از آب دور مي ساختند. [1] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين، ج 2، ص 33.