عمرو بن جناده
نيز گويد:
پس از او عمرو بن جناده به ميدان رفت، در حالي که اشعاري مي خواند با اين مضمون: مجال
را بر زاده ي هند تنگ کن و با تکسواران در درون خانه اش او را به تنگنا دچار کن، با مهاجراني که نيزه هايشان از خون کافران رنگين است، روزي در رکاب پيامبر و امروز از خون فاجران. امروز نيزه ها از خون کساني رنگين مي شود که در ياري اشرار، قرآن را کنار نهادند و خونخواه کشته هاي خود در بدر شدند. به خدا قسم با شمشير بران پيوسته با فاسقاني مي جنگم. امروز، اين تکليف واجب من است و هر روز، هماوردي و نبرد مي کنم.
حمله کرد و جنگيد تا به شهادت رسيد. [1] .
پاورقي
[1] همان، ص 21.