بازگشت

خواب امام حسين بر روي اسب و علي اكبر:


كاروان كه به سوي كربلا حركت مي كرد (در همين مسير قصر بني مقاتل ) وجود مقدس حضرت ابي عبدالله روي اسبشان خوابشان مي برد طولي نمي كشد كه سر را بلند مي نمايد و مي فرمايد انا لله و انا اليه راجعون (آيه استرجاع بقره 156) تا اين جمله را فرمود همه اصحاب به يكديگر گفتند اين جمله براي چه بود؟ آيا خبر تازه اي است؟ فرزند عزيزش همان فرزندي است كه ابي عبدالله او را خيلي دوست داشت همان فرزندي كه شبيه ترين افراد به رسول اكرم بود حضرت علي اكبر (ع) جلو آمد و عرض كرد يا ابتالم استرجعت ؟ چرا آيه استرجاع را قرائت نمود . حضرت : در عالم خواب صداي هاتفي به گوشم رسيد كه مي گفت القوم يسيرون والموت تسيربهم اين قافله حركت مي كند در حاليكه مرگ اين قافله را حركت مي دهد.



از صداي هاتف اين طور فهميدم كه سرنوشت ما مرگ است اينها حضرت علي اكبر (ع) خيلي زيبا و پر معنادار است همان حرفي كه حضرت اسماعيل به حضرت ابراهيم مي گويد كه (وقتي ابراهيم به اسماعيل مي گويد فرزند مكرر در عالم رويا مي بينم و مي فهم كه از طرف خدا مامورم سر تو را ببرم اين فرزند مي گويد يا ابت افعل ما تومر ستجدني ان شاط،الله من الصابرين صافات 102 (پدر جان امر خداوند را انجام بده بدان انشاط،الله از صابرين خواهي يافت) وقتي ابراهيم مي خواهد سر اسماعيل را ببرد چنين به او وحي مي شود فلما اسلما و قله للجبين ونا ديناه ان يا ابراهيم قد صدقت الرويا صافات 104) ما نمي خواستيم كه سر فرزندت را ببري هدف ما آن نبود و در آن كار فايده اي نبود هدف اين بود كه معلوم شود پدر و پسر در مقابل امر خداوند چقدر تسليم هستيد؟ اين تسليم را هر دو نشان داديد پدر تا سر حد قربان دادن و پسر تا سرحد قرباني شدن ، ما بيشتر از اين نمي خواستيم سر فرزندت را نبر)



علي اكبر (ع) هم فرمود پدرجان او لسنا علي الحق؟ مگر نه اين است كه ما بر حقيم؟ چرا فرزندم علي اكبر كه وقتي مطالب از اين قرار است ما به سوي هر سرنوشتي كه مي رويم ، برويم. حضرت حسين (ع) به وجد آمد و اين شادي را از اين دعاي ايشان مي توان فهميد (فرمودند من قادر نيستم پاداشي را كه شايسته پسري چون تو باشد را بدهم از باريتعالي مي خواهم خدا با تو آن پاداشي را كه شايسته اين فرزند است به جاي من بده) جزاك الله عني خيرالجزاط، قربان شما اي اباعبدالله حالا در نظر بياوريد بعد از ظهر عاشورا چگونه جلوي پدر جان مي دهد