بازگشت

بخش سوّم : پرسش ها و پاسخ ها درباره قيام عاشورا


پرسش 1 : فلسفه حماسه عاشورا چيست؟



پاسخ:



بايد توجّه داشت كه: اهداف اساسي يك نهضت را از سخنان و مكتوبات و عملكردهاي رهبر آن نهضت، بهتر مي توان به دست آورد.



اهداف اصلي حركت تاريخ ساز عاشورا را مي توان فلسفه به وجود آمدن اين حماسه تاريخ ساز نيز به حساب آورد.



امام حسين(عليه السلام) در آستانه حركت به سوي مكّه، در پاسخ مروان كه با نيرنگ و به ظاهر دلسوزانه، وي را به بيعت با يزيد ترغيب مي كرد، فرمود: « إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ عَلَي الإِسْلامِ اَلسَّلامُ، إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الأُمَّةُ بِراع مِثْلِ يَزيد».



فاتحه اسلام را بايد خواند، آنگاه كه رهبر حكومت اسلامي، انساني چون يزيد باشد و سپس فرمود: من از جدّم ـ پيامبر(صلي الله عليه وآله) ـ شنيدم كه فرمود: خلافت براي خاندان ابوسفيان، حرام است. دراينجا، سخن از:



الف : ايجاد انحراف در سطح رهبري جامعه است و امام حسين(عليه السلام) با يزيد بيعت نمي كند تا هشداري براي مردم باشد و همگان بدانند حكومت يزيد نامشروع است.



ب : ظهور فردي مثل يزيد در رأس رهبري و حكومت بر جامعه، مايه تضعيف اسلام و زمينه بروز مرگ و نابودي دين در زندگي مردم است.



ج : نه تنها يزيد و افرادي مانند او، بلكه خاندان ابو سفيان به طور كلّي، حق ورود در حوزه رهبري جامعه اسلامي را ندارند چراكه بنيان گذار اسلام (پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)) ورود آنان در اين حوزه را تحريم نمود.



با توجّه به نكات پيشگفته، روشن مي شود كه فلسفه قيام آن حضرت در راستاي پيشگيري از يك منكَر بزرگ صورت گرفت منكري كه مي رفت تا زمينه اضمحلال دين را فراهم آورد و در چنين وضعيتي بر امام لازم است كه به عناوين مختلف، حتّي با فداكردن جان خود و يارانش، به مبارزه با آن همّت گمارد. البته همين مسأله را در وصيت نامه مكتوب آن حضرت كه به محمّد حنفيه برادر و وصيّ و نماينده خود تسليم نمود، مي توان ديد.