بازگشت

دستورالعمل زينب(عليها السلام) در كوفه


در ايام اسارت، زنان عربِ ساكنِ كوفه به ديدار زينب آمدند، ليكن حضرت آنان را نپذيرفت و فرمود:



«لا يَدْخُلُنَّ عَلَيْنا عَرَبِيَّةٌ إِلاّ أُمُّ وَلَد أَوْ مَمْلُوكَةٌ فَإِنَّهُنَّ سُبينَ كَما سُبينا». 1



مرحوم جزايري 2 مي نويسد: كسي اجازه ديدار از اسرا را نداشت جز كنيزكان كه آنها زحمت اسيري را ديده بودند و غير عرب از جمله زنان ايراني زيرا زينب(عليها السلام)فرمود: از زنان عرب جز كنيزكان حق ندارند از ما ديدن كنند، آنان اسيرند همچون ما. از اين بيان به دست مي آيد كه ايرانيانِ حاضر در كوفه، هيچ كدام در كربلا نبودند و در كربلا فقط كوفيان عرب حضور داشتند، حتي از مردم شام نيز كسي در كربلا نبوده است لذا در مروج الذهب3 آمده است:



«وَ كانَ جميعُ مَنْ حضر مقتل الحسين من العساكر و حاربه، و تولّي قتله من أهل الكوفة خاصّة لم يحضرهم شاميّ».



«تمام لشكرياني كه كربلا بر ضدّ امام حسين گرد آمدند و جنگيدند، از كوفه بودند و كسي از شاميان در ميان آنان حضور نداشت.»



موضع گيري فوق نشان مي دهد كه ستم پيشگان حاضر در كربلا، غير عرب نبودند.



5 ـ شب سيزدهم: (شب دفن شهيدان)



ـ در شب دفن شهدا كه شب سوم شهادت شهداي كربلا بود، امام سجاد(عليه السلام) با استفاده از ولايت خويش، بگونه «طيّ الأرض» به ياري بني اسد در كربلا شتافت و در شناسايي و نيز انجام نماز و دفن شهدا همكاري نمود.



آن حضرت پس از دفن جسدمطهّر پدرش، در حالي كه به شدّت مي گريست، فرمود:



«... طُوْبي لاِرْض تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهِرَ، فإنَّ الدُّنْيا بَعْدكَ مُظْلَمَةٌ، وَالآخِرةُ بِنُورِكَ مُشْرِقَةٌ، أمّا الّليْلُ فَمُسَهَّد، والحُزْنُ فَسَرْمَدْ أوْ يَخْتارُ اللهُ لاِهْلِ بَيْتِكَ دارِكَ الّتي أنْتَ بِها مُقيم، عَلَيْكَ مِنِّي السَّلامَ يَابْنِ رسولِ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ». 4



«خوشا به حال زميني كه بدن پاك تو را در آغوش گرفت. دنيا پس از تو تاريك گشت و آخرت با نور تو نوراني شد. پس از تو شب هايم سخت و حزنم طولاني است تا اينكه خداوند سرايي را كه تو در آن استقرار يافتي، براي اهل بيتت مقرر بدارد. از من به تو درود باد و رحمت و بركات الهي.»



سپس با انگشت مبارك خود روي قبر آن حضرت نوشت:



«هذا قَبْرُ الحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِب الَّذي قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَرِيباً». 5



«اين قبر حسين بن علي بن ابي طالب است كه او را در حالتي كه لب تشنه بود و غريب، كشتند.»



امام سجاد در آن شب، همچنين پس از دفن بدن مطهّر عباس، عموي بزرگوارش فرمود:



«عَلَي الدُّنيا بَعْدَكَ الْعَفا يا قَمَر بَنِي هاشِم، وَ عَليْكَ مِنِّي السّلامُ مِنْ شَهِيد مُحْتَسَب وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ». 6



«خاك بر سر زندگي اين دنياي بي حضور تو. اي قمر بني هاشم، از من درود و سلام باد بر شهيد راه خدا و درود و رحمت الهي برتو باد.»



همانگونه كه پيشتر اشاره شد، مراسم دفن اجساد شهدا دو روز پس از عاشورا، انجام گرفت. اين مراسم توسط مردان بني اسد، زير نظر امام سجاد برگزار گرديد.



در آن شب همه شهدا، جز بدن هاي علي اصغر، حرّ و جون را دفن كردند زيرا علي اصغر (عليه السلام) را امام حسين (عليه السلام) دفن كرده بود و بدن حرّ را، به نقلي قبيله اش از صحنه قتلگاه بيرون برده و در جاي ديگر دفن كرده بودند و به نقلي حرّ نيز همراه با ديگر شهدا در كنار مرقد مطهّر ابا عبدالله (عليه السلام) دفن گرديد. و همچنين جون را پس از ده روز، بني اسد يافتند و درحالي كه خوشبو و معطر بود دفن كردند.



6 ـ دگرگوني هاي خونين در طبيعت



پس از شهادت سالار شهيدان، دگرگوني هايي خونين، در طبيعت مشاهده گرديد دگرگوني هايي كه هريك براي صاحبان بصيرت، درس هاي عبرت آموز و براي غافلان، بانگ «بيدارباش» بود! هنگامي كه امام (عليه السلام) شهيد شدند، چنان تيرگي همه جا را فراگرفت كه ستارگان در آسمان ديده مي شدند:



«إنَّ السَّماءَ أظْلَمَتْ يَوْمَ قَتْلِ الحسين حتّي رأواْ الكَوَاكِبُ».7



سيوطي در «درالمنثور» ذيل آيه 29 سوره مباركه دخان8 اين حديث را نقل مي كند:



«وَ إنَّ حُسينَ بْنَ عَلِيٍّ يَوْمَ قُتِلَ احْمَرَّتْ السَّماء».



در حديث ديگر آورده است: «... إحْمَرَّتْ آفاقُ السَّماءِ أرْبَعَةَ أشْهُر».



و دگرگوني هاي ديگري هم گفته اند مانند:



الف : آفتاب با چهره خونين و غمناك ظاهر شد.



ب : زير خشت ها و سنگ ها، خون به چشم مي خورد.



ج : چهره افق تيره و تار شد. سياهي شب بگونه اي خاص همه جا را فراگرفت.



د : از ديوار دارالاماره كوفه، خون جاري گشت.



هـ : منادي ميان زمين و آسمان شهادت مظلومانه پسر دخترِ پيامبرخدا را اعلام كرد.



و : بارانِ خون از آسمان باريد.



موارد فوق و ساير موارد در جوامع تاريخي و كتب حديثي شيعه و سني بهوفور به چشم مي خورد. 9



مسعودي در «اثبات الوصيه» مي نويسد:



«إِنَّ السَّماءَ بَكَتْ عَلَيهِ أربَعَةَ عَشَر يوماً فَسُئِلَ: ما عَلامَةُ بُكاءِ السَّماء؟ فَقالَ: كانَتْ الشّمْسُ تَطْلَعُ فِي حُمْرَة وَ تَغْرِبُ فِي حُمْرَة» 10



«آسمان در عزاي حسين (عليه السلام) تا چهارده روز مي گريست، از نشانه گريستن آسمان سؤال شد، فرمود: خورشيد با هاله اي از سرخي طلوع و غروب مي كرد.»



در كلام امام صادق (عليه السلام) آمده است كه به زراره گفت:



«يا زُرارَةُ ! إنَّ السَّماءَ بكَتْ عَلي الحُسَيْن أَرْبَعِينَ صَباحاً» . 11



«زراره! آسمان تاچهل شبانه روز درسوگ حسين (عليه السلام) گريست.




پاورقي

1 . زينب الكبرى، ص 19 و 34



2 . خصائص الحسينيه، ويژگى هاى حضرت زينب (عليها السلام) ، صص 287 و 288



3 . مروج الذهب، ج 3، ص 71



4-5-6 .: علامه شبّر، جلاءالعيون، ج 2 ص 216 ـ حياة الإمام الحسين ج 3، ص 324ـ اعلمىـ دائرة المعارف ج 3 ص 340 3 . نكـ : علامه شبر، جلاءالعيون، ج 2، ص 216، حياة الامام الحسين، ج 3، ص 325، اعلمى، دائرة المعارف، ج 3، ص 340



7 . بلاذرى، انساب الأشراف، ص 214



8 . نكـ : درالمنثور، ج 5، ص 749



9 . شيخ طوسى، تهذيب، ج2، ص7 (فصل الحسين (عليه السلام) ).



10. مقتل الحسين، مقرم، انساب الأشراف، ص 209



11. مسعودى، اثبات الوصيه، ص 164 ، نكـ : باب 40... من بكاءالسماء والأرض، ج 45 بحارالأنوار، ص 201