بازگشت

سكينه در كربلا


سكينه دختر حسين بن علي(عليهما السلام) و مادر ايشان و علي اصغر رباب است. 1 سكينه(عليها السلام)در كربلا شش سال داشته است.



به نوشته برخي از مورخان فاطمه بنت الحسين، همان سكينه است. 2 نام وي در اصل امينه يا اميمه بود. ابو الفرج اصفهاني نيز نام سكينه را امينه و همچنين اميمه ثبت



كرده است. 3



روز عاشورا، آنگاه كه امام(عليه السلام) چند قدم به سوي ميدان برداشت. ناگاه صداي ضعيفي از پشت سر شنيد كه كسي مي گويد: اي پدر، اندكي تأمّل كن، حاجتي دارم.



امام(عليه السلام) وقتي به پشت سر نگريست، ديد سكينه با سرعت مي آيد. عنان اسب را كشيد و ايستاد. سكينه سر رسيد و ركاب امام را گرفت و گفت: حاجتم اين است كه بار ديگر از اسب فرود آيي و مرا در كنار خود بگيري و مانند يتيمان نوازشم كني.



امام(عليه السلام) پياده شد و روي خاك نشست و سكينه را كنار خود گرفت و دست نوازش بر سر وي كشيد و اشك هايش را پاك كرد و او را دلداري داد و به خيمه بازگردانيد. 4



سيدبن طاووس در لهوف مي نويسد: در روز يازدهم عاشورا كه كاروان اسيران را به سوي كوفه حركت دادند، مسيرشان از قتلگاه بود. خواهران و دختران امام وقتي چشمشان به قتلگاه افتاد، خود را از بالاي شتر به زمين افكندند. سكينه در قتلگاه جسد پدر را چنان در آغوش گرفت كه هنگام حركت كاروان، جمعي از ستم پيشگان وي را با ضرب و شتم از جسد پدر جدا كردند! 5

پاورقي

1 . بحارالأنوار، ج45، ص330 . «...سكينة أمّها رباب بنت إمرئ القيس الكندية...».



2 . حبيب السير، ج2، ص61



3 . مقاتل الطالبيين، ص59



4 . لهوف، ص 59 . «ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ إعتَنَقَتْ جَسَدَ أَبيها الحُسَيْنِ (عليه السلام) فَاجْتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأَعْرابِ حَتّى جَرُّوها عَنْهُ».



5 . بحارالأنوار، ج45، ص330 . «...فاطمة أمّها أمّ إسحاق، بنت طلحة بن عبيد الله...»