بازگشت

خاطره صفّين در كربلا


عصر روز دوّمِ محرم الحرام، كاروان عاشورا، به سرزمين كربلا قدم نهاد. امام(عليه السلام) با ديده ملكوتي و حقيقت آشناي خود، به آينده كاروان و كربلا نظري افكند و فرمود:



«اين جا، جايگاه گرفتاري ها و مشكلات است. اين جا سواره ها، زمين گير خواهن



شد. اين جا محلّ بارانداز ما است، قتلگاه مردان ما و محل ريختن خون هاي ما است.» 1



امّ كلثوم(عليها السلام) ـ خواهر امام حسين(عليه السلام) ـ گفت: زمين خوفناكي است. دلم در اضطراب است! امام به او نگريست و خاطره اي را اينگونه بيان كرد:



«هنگامي كه در ركاب پدرم به صفّين مي رفتيم، در راه (همين جا) بارانداز كرديم. پدرم كه در كنار برادرم ـ حسن(عليه السلام) ـ قرار داشت، اندكي به خواب رفت، سپس بيدار شد ولي مي گريست! برادرم راز گريه ايشان را جويا شد. پدرم پاسخ داد: در خواب ديدم كه اين صحرا، دريايي از خون است و حسين من در ميان آن دست وپا مي زند، ولي كسي به فرياد او نمي رسد! در اين هنگام، پدرم به من نگاه كرده، گفت: «كَيْفَ تَكُونُ يَا أبا عَبْدِالله إذا وَقَعَتْ هيهُنا الْواقِعَةُ؟» «چه خواهي كرد اي اباعبدالله ! در صورت وقوع آن واقعه؟» گفتم: «صبر مي كنم»

پاورقي

1. «هَذا مَوْضِعُ كَرْب وَ بَلاء، هيهُنا مَناخُ رِكابِنا، وَ مَحَطُّ رِحالِنا، وَ مَقْتَلُ رِجالِنا، وَ مَسْفَكُ دِمائِنا» علامه شوشترى ـ مواعظ، مجلس سوم، ص 58