بازگشت

دلداري خواهر


ابن اثير مي نويسد: در شب عاشورا هنگامي كه امام(عليه السلام) مشغول تيزكردن شمشير بودند، اين چنين زمزمه مي كردند:





*



يا دَهْرُ أفٍّ لَكَ مِن خَليلِ مِنْ طالِب وَ صاحِب قَتيلِ وَكُلُّ حَيٍّ فَإلي سبيلِ ما أَقْرَبُ الْوَعْدُ إِلَي الرَّحيلِ!

*



كَمْ لَكَ بِالاِْشْراقِ وَالاَْصيلِ وَالدَّهْرُ لا يَقْنَعُ بِالْبَديلِ ما أَقْرَبُ الْوَعْدُ إِلَي الرَّحيلِ! ما أَقْرَبُ الْوَعْدُ إِلَي الرَّحيلِ!



راوي مي گويد: زينب(عليها السلام) با شنيدن اين اشعار، اختيار از دست داد و به سوي حسين حركت كرد و فرياد برآورد:



«واثَكْلاهُ! لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَني الحَياةَ، أَلْيَومَ ماتَتْ أُمّي فاطِمَةُ، وَأَبي عَليٌّ، وَ أَخي الحَسَنُ، يا خَليفَةَ الماضينَ وَ ثِمالَ الباقينَ».



امام(عليه السلام) بدو نگريست و فرمودند:



«يا أُخْتاه! لا يَذْهَبَنَّ بِحِلْمَكَ الشَّيْطانُ» . 1



سخناني ميان امام حسين(عليه السلام) و خواهرش رد و بدل شد. زينب(عليها السلام) با شنيدن كلام امام حسين(عليه السلام) كه فرمود: «لَوْ تُرِكَ القَطا لَيْلاً لَنامَ»



«اگر پرنده قطا را به حال خود وامي گذاشتند مي خوابيد.» 2



آنچنان بي تاب شد كه برزمين افتاد. امام(عليه السلام) برخاسته، روي خواهر خود زينب آب پاشيدند و او را به هوش آوردند و فرمودند: « (خواهرم!) همه ساكنان زمين مي ميرند و همه اهل آسمان از بين مي روند و همه چيز فاني مي شود، جز پروردگار متعال، پدرم، مادرم، برادرم كه بهتر از من بودند، از دنيا رفتند و پيامبر اسوه من و تمام آنان است.» 3



آنان كه مال ديگران بر ذمّه دارند از لشكر من جدا شوند امام(عليه السلام) و يارانش، چون آب در خيمه ها ناياب شد، نماز صبح عاشورا را با تيمّم و به جماعت برگزار كردند. 4 و پس از نماز، حضرت خطبه اي كوتاه فرمودند:



«أشْهَدُ أنَّهُ قَدْ أذِنَ فِي قِتَالِكُمْ فَاتَّقُوا اللهَ وَ اصْبِرُوا» 5



سپس صفوف ياران خود را براي جهاد در راه خدا مرتّب كرد 6 و دستور داد منادي در ميان ياران ندا دهد و به آنان بگويد: «هركس مال ديگران را بر ذمه دارد، از لشكر من جدا شود». 7

پاورقي

1 . بلاذرى، انساب الأشراف، ج 2، ص 191



2 . ضرب المَثل معروفى است ميان عرب.



6 . معالى السبطين، ج1، ص361



4 . تاريخ طبرى، ج 4، ص 327



5 . منتهى الآمال، صص 248 و 249



6 . احقاق الحق، علامه شوشترى، ج11، ص437