بازگشت

حماسه سيدالشهداء


1- در ورقه هاي " كرامت نفس ، محور اخلاق اسلامي " گفتيم كه در زمان ما اصطلاحي است كه مي گويند بعضي روحيه ها فاقد حماسه اند و بعضي داراي حماسه اند ، و گفتيم كه حماسه ، نوعي احساس شخصيت است در مقابل ديگران ( 1 ) . افرادي هستند در دنيا عاري و خالي از حماسه ، در خود ، همه احساس حقارت و تبعيت و شكست خوردگي مي كنند ، هيچ فكر و عقيده قابل دفاعي در روح آنها وجود ندارد ، اگر دفاع كند فقط از مال و جان خود دفاع مي كند ، اما چيز ديگر قابل تعلق و قابل دفاعي ندارد از وطن و قوميت و نژاد و زبان و دين و آئين و حريت و كرامت ذاتي . در گفتار آنها هيچگونه ابراز شخصيت ديده نمي شود ، مانند حيواني هستند كه به سخن درآمده باشد . ولي



بعضيها در خود احساس شخصيت مي كنند ، نوعي حماسه در روح آنها هست . در ملت آلمان حماسه " آلمان برتر از همه است " وجود داشت . در عرب نيز خوي تفوق عرب بر غير عرب بود و اسلام با آن مبارزه كرد . كم و بيش در هر قومي نوعي حماسه هست ،و از نظر اسلام همه حماسه هاي قومي مذموم است . اما نوعي حماسه است كه حماسه انساني است ، تعصب اگر ناميده شود تعصب ممدوح است . آن ، حماسه كرامت نفس و آزادمنشي و عزت نفس و اينكه زندگي با عار قابل تحمل نيست مي باشد .



2- آيا در قرآن آيات حماسي هست ؟ آيه : و لله العزش و لرسوله و للمؤمنين (2) و آيه كريمة : لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا ( 3 ) . حماسه به طور كلي توجه به نوعي كيفيت معنوي زندگي است ، چيزي كه هست بعضي كيفيتها موهوم و بي اساس است مثل اينكه " آلمان يا بايد معدوم شود و يا بر دنيا سيادت كند " و همچنين حماسه هاي ديگر برتري طلبي و تقدم جوئي ها ، و نوعي كيفيت است كه واقعيت دارد و آن اينكه حيات شخص يا ملت ، محكوم ديگران نباشد ، انسان آزاد آفريده شده : و لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا ( 4 ) ، يا اينكه شخص خود را آلوده نكند به دروغ و غيبت و خيانت



و ان تكن الدنيا تعد نفيسة فدار ثواب الله اعلي و انبل ( 5 )




پاورقي

1- مي توان گفت حماسه عبارت است از نازيدن به چيزي يا موضوع نازيدن و افتخار ، ولي به شرطي كه يادآوري او هيجان در روح او به وجود آورد و او را به حركت درآورد و آماده دفاع كند . و هم مي توان حماسه را به " شور " ترجمه و تعريف كرد - رجوع شود به معناي لغوي و اصطلاحي اين كلمه



2- سوره منافقون ، آيه . 8 [ عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ] .



3- سوره نساء ، آيه . 141 [ ترجمه : و خداوند براي كافران بر مؤمنان راه ( تسلط ) قرار نداده است ] .



4- " نهج البلاغه " نامه 31 به حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام . [ ترجمه : بنده به ديگران ديگري مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است ] .



5- و اگر دنيا نفيس و پربها بشمار مي آيد البته خانه پاداش الهي ( آخرت ) برتر و نفيس تر است .