بازگشت

اما رشد اجتماعي :


بهتر اينست كه بجاي رشد اجتماعي كه صفت فرد است ، رشد اجتماع را كه صفت جامعه رشيد است موضوع بحث قرار دهيم كه جامعه نيز گاهي رشيد است و گاهي سفيه و حداكثر نابالغ . جامعه اي كه خود را به عنوان يك واحد درك نكند ، ارزش سرمايه هاي خود را از قبيل شخصيتهاي تاريخي و حوادث تاريخي نشناسد، آنچنان جامعه ، رشيد نيست . يكي از آن سرمايه ها شخصيتهاي گذشته است . يكي ديگر آثار هنري ، علمي ، صنعتي ، ادبي گذشته است . يكي هم تاريخ گذشته است ، آنهم گذشته پرافتخار و آموزنده و سعادتبخش . و جريانهاي تاريخي گذشته سندهاي اخلاقي و تربيتي آيندگان است .



آثار هنري و صنعتي در ميان يك ملتي پيدا مي شود و بعد آنها ارزش اينها را درك نمي كنند ، آنها را خراب مي كنند . چه بسيار شده كه يك نسخه نفيس خطي يك كتاب به دست يك بقال افتاده و به عنوان كاغذ چائي از آن استفاده شده است . بعضي آثار هنري و صنعتي از قبيل محرابها ، كاشي كاري ها ، نقاشيها به دست افراد ناصالح كه افتاده است ملعبه كودكان واقع شده است.



از همين قبيل است تاريخ . گاهي بعضي از ملتها فرازهاي تاريخي دارند مملو از حماسه ، افتخار ، آموزندگي ، زيبائي ، عظمت ، الهام بخشي ، ولي همان طوري كه يك تابلو نفيس نقاشي را به دست كودكان مي دهند و آنها با قلم آنرا خراب مي كنند ، اينها نيز آنقدر افسانه و خرافه از وهم به خود آنها ملحق مي كنند كه به كلي عظمت ، زيبائي ، الهام بخشي ، حماسه ، آموزندگي و افتخار آنرا از ميان مي برند و نابود مي كنند و بجاي آنكه الهام بخش عظمت و حماسه و محرك روح سلحشوري باشد، الهام بخش زبوني و بدبختي و تسليم در مقابل حوادث مي گردد . واقعه تاريخي كربلا از آن نوع حوادث است كه در اثر عدم رشد اجتماع ، مسخ و معكوس شده است ، تمام عظمتها و زيبائيهايش فراموش شده ، حماسه و شور و افتخاراتش محو شده و بجاي آنها زبوني و ضعف و جهالت و ناداني آمده است .



اين ، نشانه عدم رشد اين ملت است و براي حفظ و نگهداري تاريخ با عظمت و پرافتخار خويش . اين از نظر عموم ملت . اما از نظر خصوص طبقه توده و عامه بايد بگوئيم كه مسؤوليت حفظ و نگهداري تاريخ پرافتخار گذشته اختصاص به علما ندارد ، هر فردي بايد خود را مسؤول بداند . همان طوري كه دروغ بستن به اين حوادث به صورت دروغ گفتن حرام است ، دروغ شنيدن ، دروغ مصرف كردن هم حرام است . در قرآن كريم يك جا مي فرمايد: و اجتنبوا قول الزور ( سوره حج ، آيه 30 ) و هم مي فرمايد : و الذين لا يشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا كراما ( فرقان ، آيه 72 ) ( 1 ) در تفسير " كشاف " ذيل آيه اول ،" قول زور " را قول باطل و كذب معني مي كند ، مي گويد : " و جمع الشرك و قول الزور في قرآن واحد و ذلك ان الشرك من باب الزور لان المشرك زاعم ان الوثن تحق له العبادش ، فكأنه قال : فاجتنبوا عبادش الاوثان التي هي رأس الزور " تا آنجا كه مي گويد : " الزور من الزور و الازورار و هو الانحراف " ( 2 ) . در تفسير آيه دوم مي گويد : " يحتمل انهم ينفرون عن مجالس الكذابين و مجالس الخطائين فلا يحضرونها و لا يقربونها تنزها عن مخالطة الشر و أهله ، و صيانه لدينهم عما يثلمه ، لان مشاهد ( 3 ) الباطل شركه ( 4 ) فيه . و لذلك قيل في النظارش الي كل ما لم تسؤغه الشريعة : هم شركاء فاعليه في الاثم ، لان حضورهم و نظرهم دليل الرضا به و سبب وجوده ، لان ال



سلط ( 5 ) علي فعله هو استحسان النظارش و رغبتهم في النظر اليه . و في مواعظ عيسي ( ع ) : اياكم و مجالسه الخطائين " ( 6 ) . پس آيه اول فقط اجتناب از قول زور را مي گويد كه هم شامل گفتن است و هم استماع ، و البته گفتن ، اظهر مصداقين است ،ولي آيه دوم رسما حضور در مجالس باطل را منع مي كند خواه حضور براي شنيدن باطل باشد و يا براي ديدن باطل . اين آيه در واقع نوعي اعانت به اثم را نهي مي كند . آيه ديگر : و قد نزل عليكم في الكتاب ان اذا سمعتم آيات الله يكفر بها و يستهزء بها فلا تقعدوا معهم حتي يخوضوا في حديث غيره ( 7 ) . ( سوره نساء آيه 140 ) تفسير صافي : " عن الصادق ( ع ) : و فرض الله علي السمع ان يتنزه عن الاستماع الي ما حرم الله ، و ان يعرض عما لا يحل له مما نهي الله عنه و الاصغاء الي ما اسخط الله ، فقال في ذلك : و قد نزل عليكم . . ." ( 8 ) .



قال : منه القصاص ( 9 ) . ايضا " صافي " ذيل آيه فوق : " في العلل : عن السجاد ( ع ) : ليس لك ان تقعد مع من شئت لان الله تبارك و تعالي يقول : و اذا رايت الذين يخوضون . . . " ( 10) . خلاصه بحث در وظيفه توده : الف - بحثي اسلامي و اخلاقي درباره اينكه هر چيزي كه



گفتنش حرام است ، شنيدنش نيز حرام است . گوش و زبان نوعي اشتراك در وظيفه دارند زيرا گوش مصرف كننده كالاهاي زبان است ، اگر گوش مصرف نكند ، زبان توليد نمي كند ، و اگر اهل گوش مصرف نكنند اكاذيب و مجعولات و غيبتها و دشنامها و كفرها را ، اهل زبان نمي گويند ،همان طوري كه چشم و قرائت مصرف كننده آثار قلمها و فيلمها هستند ، اگر اينها مصرف نكنند ، آنها توليد نمي كنند . ب - آيات قرآن در اين زمينه . ج - بحثي اجتماعي : همان طور كه فرد گاهي رشيد است و گاهي غير رشيد ، و شرط صحت ازدواج و همچنين جواز تسليم كردن ثروتش به خودش رشد است ، جامعه نيز چنين است ، گاهي يك اجتماع رشيد است و گاهي سفيه . معني رشد ، درك ارزشها و سرمايه ها و طرز استفاده و بهره برداري از آنها است . رشد در ازدواج اينست كه [ شخص ] بداند سرمايه هاي لازم براي زندگي خانوادگي چيست ؟ ارزش هر كدام از آنها چيست ؟مثلا [ اينكه ] دختر از خانواده هاي سرشناس باشد ، چقدر براي ازدواج مفيد است . همچنين رشد فرد براي در اختيار گرفتن ثروت . رشد اجتماع اينست كه خود اجتماع اولا خود را به صورت يك واحد درك كند ، ارزشها و سرمايه هائي را كه سرمايه عمومي و ملي محسوب مي شود بشناسد و سپس در حفظ و نگهداري آنها بكوشد . آن سرمايه ها يا از قبيل شخصيتها است يعني شخصيتهاي تاريخي ، و يا از قبيل آثار علمي ، فلسفي ، هنري ، صنعتي ، ادبي است ، و يا از قبيل تاريخهاي پرافتخار است . جامعه اي كه تاريخي مانند تاريخ حسين بن علي دارد مملو از افتخار و حماسه و عظمت و زيبائي و آموزندگي و الهام بخشي ، و آنرا پر مي كند از افسانه هاي احمقانه " روضه الشهدا " ئي و " اسرار الشهاده " اي ، حقا چنين جامعه اي سفيه استنه رشيد . ما امروز بايد همان طوري كه به حفظ آثار تاريخي و ملي مي خواهيم بكوشيم ، به حفظ تاريخ خودمان بكوشيم .

پاورقي

1- [ و آنانكه در مجالس باطل شركت نكنند و چون به كار لغوي گذر كنند با كرامت عبور نمايند ] .



2- و شرك و قول زور در يك رديف گرد آمده اند چرا كه شرك ، خود از باب زور است ، زيرا مشركين چنين پندارد كه بت شايسته پرستش است . و گويا در اين آيه فرموده : از پرستش بتها كه رأس همه زورهاست بپرهيزيد . . . و زور از زور و از ورار گرفته شده كه به معني انحراف است.

3 و4- كذا .



5- كذا .



6- [ ممكن است معني آيه اين باشد كه آنان از مجالس دروغگويان و خطاكاران دوري مي كنند و در آنها شركت نكرده و بدان نزديك نمي شوند تا از آميختن با بدي و بدان منزه باشند ، و دينشان را از رخنه محفوظ دارند ، زيرا حضور در باطل به منزله شركت در آنست ، و به همين دليل به كساني كه به آنچه شريعت جايز ندانسته مي نگرند ، گويند: اينان با كننده هاي همان كارها در گناه شريكند . زيرا حضور و نظرشان در آنجا دليل رضايت دادن به آن كار و سبب وجود آنست ، زيرا آنچه انگيزه عمل فاعل آن مي شود همان تشويق بينندگان و رغبتشان در ديدن اوست . و در پندهاي عيسي ع آمده : از همنشيني با خطاكاران بپرهيزيد ] .



7- [ ترجمه در ص 275 گذشت ] .



8- امام صادق عليه السلام فرمود : خداوند بر گوش واجب نموده كه از شنيدن آنچه ايضا صافي : " القمي : آيات الله هم الائمة عليهم السلام " . ظاهرا مقصود از آيات اعم است از آيات تدويني و آيات تكويني الهي ، اعم از شخصيتها مانند ائمه عليهم السلام يا حوادث تاريخي كه آيات تكويني الهي مي باشند . تواريخي كه مظهر و مجلاي روح ايمان است نيز جزء آيات الهي مي باشند .



تفسير صافي ، ذيل آيه : و اذا رأيت الذين يخوضون في آياتنا فاعرض عنهم حتي يخوضوا في حديث غيره . . . ( انعام / 68 ) مي گويد : العياشي : عن الباقر عليه السلام في هذه الاية قال : الكلام في الله و الجدال في القرآن.حرام فرموده پرهيز كند ، و از آنچه برايش حلال نيست و خداوند نهي فرموده و از شنيدن آنچه خدا را به خشم مي آورد دوري جويد ، و در اين مورد فرموده : و بر شما اين دستور فرستاد كه . . .



9- [ فرمود : مراد ، سخن درباره ذات خدا و كشمكش در مورد قرآن است . و فرمود : و از آنجمله افسانه سرايان هستند ] .



10 [ فرمود : اختيار با تو نيست كه با هر كس خواستي نشست و برخاست كني ، زيرا خداي تبارك و تعالي مي فرمايد : و چون ديدي كساني را كه در ( مسخره و تكذيب كردن ) آيات ما فرو مي روند . . . ] .