بازگشت

اما تقصير عوام و وظيفه آنها


اولا يك اصل كلي كه حاجي نوري در " لؤلؤ و مرجان " ذكر كرده اند ذكر كنم و آن اينكه : چيزي كه گفتنش حرام است ، ( عموما يا غالبا ) استماع و شنيدنش نيز حرام است ، مثل غيبت ، تهمت ، سب و دشنام به مؤمن يا اولياء حق ، آوازخواني به باطل و استهزاء .



پس اگر دروغ گفتن در روضه و ذكر مصيبت حرام است ، شنيدن و استماع آن هم حرام است . ثانيا خداوند در قرآن مي فرمايد : و اجتنبوا قول الزور ( سوره حج ، آيه 30 ) و الذين لا يشهدون الزور ( فرقان 72 ) سماعون للكذب ، سماعون لقوم آخرين ( مائده 41 ) سماعون للكذب اكالون للسحت ( مائده 42 ) و قد نزل عليكم في الكتاب ان اذا سمعتم آيات الله يكفر بها و يستهزء بها فلا تقعدوا معهم حتي يخوضوا في حديث غيره انكم اذا مثلهم (1) . ( النساء / 140 ) به طور كلي عامه مصرف كننده اين كالا هستند . اينها اگر اين كالاها را كه غالبا خودشان مي دانند كالاي تقلبي است مصرف نكنند ، عرضه كننده ، آنرا عرضه نمي كند .



عيب قضيه اينست كه عامه حتي مشوق هم هستند . مردم عوام بجاي اينكه به مبارزه تحريفات برخيزند ، از آنها حمايت مي كنند ، مثلا مي گويند : چه مانعي دارد كه عروسي قاسم هم راست باشد ؟ مي گوئيم : اولا كه هيچ عقلي قبول نمي كند ، و ثانيا اينچنين چيزي در يك مدرك معتبر يا نيمه معتبر قديم كه مدارك اصلي هستند نقل شود ، آنوقت بحث بشود كه آيا مانعي دارد يا مانعي ندارد . فرض اينست كه در هيچ جا نقل نشده است . اگر كسي بگويد : صبح عاشورا اصحاب و اهل بيت اول يك ساعت جفتك چهاركش بازي كردند چه مانعي دارد ؟ ولي آيا چنين كاري كرده اند يا خير ؟ اينجا بايد بحثي درباره رشد اجتماعي بكنيم ، بلكه بهتر است درباره رشد اجتماع بحث شود نه رشد اجتماعي . رشد



اجتماع نظير رشد فرد است . رشد چيست ؟ رشد يعني اين كه انسان در يك ناحيه از نواحي زندگي مثلا در امر ازدواج ( رشد معتبر در ازدواج ) ، آنچنان حدي از فكر و عقل را داشته باشد كه مصالح خود را در انتخاب همسر و در اداره زندگي خانوادگي درك كند . به عبارت ديگر ارزشهاي لازم را در باب ازدواج درك كند كه : در زندگي خانوادگي چه چيزهايي لازم است و چه چيزهايي لازم نيست ، چه چيزهايي مهم است و چه چيزهايي مهم نيست ، چه چيزهايي در درجه اول اهميت است و چه چيزهايي در درجه دوم و سوم ، و به عبارت ديگر سود و زيان و عوامل سود و زيان خود را تشخيص دهد.



تنها رشد جسمي و جنسي براي ازدواج كه تشكيل يك واحد اجتماعي است كافي نيست . رشد اقتصادي يعني اينكه انسان به حدي برسد كه مصالح خود را و عوامل لازم را از لحاظ حفظ و نگهداري و بلكه تكثير و توسعه ثروت درك كند ، اگر نه هنوز رشيد نيست ،و اگر از سنين رشد بگذارد و واجد رشد نباشد ، " سفيه " ناميده مي شود ، اما اگر هنوز به آن نرسيده است و كودك است ، ممكن است رشيد نباشد ، ولي البته سفيه خوانده نمي شود . و ابتلوا اليoتامي حتي اذا بلغوا النكاح فان آنستم منهم رشدا فادفعوا اليهم اموالهم (2) . پس رشيد ، در هر ناحيه اي ، كسي است كه سود و زيان را در آن موضوع درك مي كند و هم ارزش موضوعات مربوط را درك مي كند . تا ارزشها درك نشود ، قدرت بر حفظ و نگهداري و انجام وظيفه در كار نيست . رشيد در ازدواج ، پسر يا دختري است كه ارزشهاي لازم در تشكيل خانواده را درك كند . پسري كه فقط به خاطر ژست قشنگ فلان دختر يا به خاطر لبهاي دالبري او مي خواهد ازدواج كند ،يا از راه رفتنش خوشش آمده و امثال اينها ، رشيد نيست ، اين را نمي فهمد كه عوامل لازم در سعادتمندانه بودن ازدواج صدها چيز است كه لبهاي دالبري به حساب نمي آيد ، ارزشهاي عوامل را درك نكرده است . و همچنين كسي كه ارزشهاي مربوط به ثروت را درك نمي كند ، راه معامله را نمي داند ، افراد خادم و خائن را تشخيص نمي دهد ، نمي داند چه كسي را بايد به خود نزديك كند و از چه كسي بايد دوري گزيند ، اينچنين فردي رشيد نيست .




پاورقي

1- [ براي ترجمه آيات فوق رجوع شود به پاورقي صفحه 275 ] .



2- سوره نساء ، آيه . 6 [ و كودكان يتيم را بيازماييد تا وقتي به سن بلوغ رسند . پس اگر در آنان رشد ( عقلي ) يافتيد اموالشان را در اختيارشان قرار دهيد ] .