بازگشت

يادداشت عنصر امر به معروف در نهضت حسيني


1- معني معروف و منكر ، و معني امر به معروف و نهي از منكر . كلمه " معروف " شامل همه هدفهاي مثبت اسلامي ، و كلمه " منكر " شامل همه هدفهاي منفي اسلامي مي گردد ، و لهذا با چنين تعبير عامي آمده است . و اما امر به معروف و نهي از منكر گرچه با تعبير امر و نهي است ولي به نص حديث و فقه و تاريخ قطعي اسلامي ، شامل هر وسيله مشروعي است كه براي اين هدفها بشود استفاده كرد و اين ساختمان را نگه داشت و توسعه داد .



2- ارزش واقعي و ثبوتي امر به معروف از نظر اسلام .



قرآن و سنت چه اهميت و چه موقع و ارزشي براي آن قائل است ؟ ( آيات امر به معروف و نهي از منكر ، و روايات عجيبي كه در اين زمينه رسيده است ) . پس اين اصل در متن اسلام و در مقام ثبوت ، ارزش بسيار اصلي داردو از اركان تعليمات اسلامي است .



3- در نهضت حسيني سه عامل و سه عنصر دخالت داشته است و اين نهضت به حسب هر يك از اين سه عنصر يك ارزش و اعتبار خاصي پيدا مي كند .



4- قبول اين مسئوليت شرائط سنگيني دارد ، چه از نظر اطلاعات و آگاهيها و چه از نظر قدرت اجرائي . اشكال كار ما تنها در اين نبوده و نيست كه ما توجه كافي به اين اصل نداشته ايم ، اشكال بيشتر ما در اين بوده كه ما خود را آماده براي انجام چنين وظيفه خطيري كه نامش مسئوليت عمومي اجتماعي ( 1 ) براي پيشبرد هدفهاي اسلامي است نداشته ايم .



نه آگاهي ما كامل بوده و نه قدرت اجرائي ما . لهذا ما زياني كه از راه انجام و اجراء جاهلانه اين اصل برده ايم ، از ناحيه ترك آن نبرده ايم . مظاهر فعاليت ما در اين راه نشان مي دهد كه ما تا چه حد آمادگي داشته ايم . به عبارت ديگر كارنامه ما در امر به معروف و نهي از منكر خيلي خراب و سياه است .



معلوم مي شود آگاهي ما تا چه حد بوده و قدرت ما تا چه حد . البته اشكال كار ما بيشتر در ناحيه آگاهي است نه در ناحيه قدرت ( 2 ) ، و هر دو شرط به اصطلاح شرط وجودند نه شرط وجوب ، يعني شرط هستند كه بايد آنها را تحصيل كرد . نمونه هاي كار ما از حساسيتهاي ما درباره مسائل ، كتابهايي كه منتشر مي كنيمكه تا چه حد با پيشبرد هدفهاي اسلامي منطبق است ، پولهايي كه انفاق مي كنيم ، تبليغايي كه مي كنيم ، مسائلي كه بيشتر فكر ما را به خود مشغول مي سازد ، از اينها مي توان فهميد كه چه



5- مطلب پنجم اينست كه كارنامه ما درباره اين اصل چگونه است ؟ متأسفانه ما كارنامه درخشاني در اجراي اين اصل نداريم . كارهاي ما تحت اين عنوان بجاي اينكه امر به معروف و نهي از منكر باشد ، نوعي منكر بوده است.



فعاليتهاي ما در اين زمينه چه به صورت تبليغ ، يا كتاب و نوشته ، يا هيئتهاي اعزامي به خارج ، يا صرف پول ، يا ايجاد مؤسسه و يا هر شكل ديگر ، صفر و يا نزديك به صفر بوده است .



6- هر يك از امر به معروف و نهي از منكر ، مراتب و اقسامي دارد: لفظي ، عملي ، مستقيم ، غير مستقيم ، فردي و اجتماعي .



7- آخرين مطلب اينست كه پس از آنكه ارزش اين اصل را از نظر اسلام و در مقام ثبوت دانستيم ، و پس از آنكه دانستيم ارزش بيشتر نهضت حسيني از ناحيه اين عنصر است ، ( 3 ) و پس از آنكه دانستيمنهضت حسيني كه تا پاي گذشت از جان و عزيزان و ياران و همه چيز در راه امر به معروف و نهي از منكر بود ، به اين اصل ارزش و اعتبار و آبروي شايسته داد ، ( 4 ) يعني در حالي



كه ديگران آنرا در مرز ضرر شخصي متوقف مي كنند و ارزش آنرا پائين مي آورند ، نهضت حسيني مرزي براي آن نمي شناسد ، پس از همه اينها ، آن چيزي كه به عنوان نتيجه گيري بايد ذكر شود اينست كه ما چه كنيم كه ارزش پيدا كنيم ، به خودمان ارزش بدهيم ، قيمت خودمان را نزد خدا بالا ببريم ، نزد پيغمبر خدا بالا ببريم ، آبروي خودمان را نزد ساير ملل جهان بالا ببريم ، براي ما ارزش قائل شوند . ما چه كنيم ؟ و هم اينكه چه كنيم كه ارزش عزاداري حسين را بالا ببريم ؟آن اينكه شعارهاي زنده و حسيني انتخاب كنيم نه " نوجوان اكبر من " كه يك شعار پيره زني است ، يا : " زينب مضطرم الوداع الوداع " . جواب اين سؤال را خداوند در قرآن داده است : كنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر ( 5 ) . شما بهترين و با ارزش ترين مردم جهان هستيددر پرتو اين اصل مقدس : امر به معروف و نهي از منكر ، تعاون اجتماعي ، همدردي ، همبستگي ، احساس مسئوليت در مقابل جامعه اسلامي . ما بايد فرصت شناس و موقع شناس باشيم . ما بايد بدانيم كه به قول " سيد شرف الدين " : ( قريب به اين مضمون ) لا يقضي علي الباطل الا عن حيث جاء (6 ) . گفتيم



كه ما نه تنها حوادثي كه روزگار در بطن خود مستتر دارد و مي پروراند درك نمي كنيم ، حتي ظاهرترين پديده ها را درك نمي كنيم . نيز گفتيم اشكال بيشتر ما در اين است كه آگاه



نيستيم نه اينكه توانائي نداريم . محال است كه يك جمعيت هفتصد ميليوني ( 1 ) ، دنيا روي آنها حساب نكند . اكنون مثالي براي هر دو مطلب ذكر مي كنيم كه اولا ناآگاهي ما چقدر است نوشته شده هرگز پاك نشده است زيرا از نهايت تصميم و عمق انديشه حكايت مي كند .



2- اين قسمت كه در شماره ( 1 ) بيان كرديم مؤيد آن است كه امام تحت تأثير عامل امر به معروف و نهي از منكر منطق شهيد به خود گرفته بود كه مافوق منطق عقل منفعتجو است .



در اين منطق تنها يك چيز مورد نظر است و آن پيشبرد هدف است به هر قيمت كه شده است . ولي در ساير عوامل يعني عامل امتناع از بيعت و عامل دعوت كوفيان براي تشكيل حكومت ، نمي شود دامنه اقدام تا اين حدود گسترش يابد .



3- عطف به نمره ( 1 ) : بسياري از سلاطين مايل بوده اندكه نامشان و سخنشان و پيامشان ( هر چند پيامي نداشته اند ) باقي بماند ، [ لذا ] آن را بر لوحه هاي سنگي حك كرده اند كه منم مثلا شاه شاهان ، بغ ، ايزدنژاد و از نژاد خدايان و امثال اين چرندها . ( رجوع شود به تواريخ سنگ نبشته ها ) ولي اينها هرگز در دلها و سينه هاي ثبت نشده ، اما پيام امام حسين بدون آنكه روي سنگي و يا فلزي حك شود ، و با اينكه صرفا روي صفحه لرزان هوا ثبت شد ، در سينه ها و دلها حك شد و مانند خطوط نوراني وحي در دل اولياء خدا براي هميشه باقي ماند ( ان للحسين محبة مكنونة في قلوب المؤمنين ) ، در عاليترين مقام و مركز احساسي روحها ثبت شدكه بردن نامش اشكها را جاري مي سازد ، و خدا مي داند تا كنون چند هزار تن جاري ساخته است . چرا ؟ چون نهضتي بود از نظر هدف و مقصد ، انساني ، عالي ، براي عدالت و تقوا بود و از نظر انگيزه مؤثر در وجود امام حسين ، الهي و ما فوق شخصي بود .



4- در شرائطي كه فساد و تباهي بر جامعه اي حكومت مي كند و ظلم و ستم و فساد همه جا را فرا گرفته ، اگر از هيچ حلقومي به خاطر حفظ جان و حيثيت ندائي برنخيزد ، ديگران كه در مكان دور و يا زمان دور هستند ، قضاوتشان اينست كه آنچه مي گذردنماينده روح مردم ، و به رضا و ميل مردم است و احيانا آن را نوعي اعراض از اسلام و يا بالاتر انقلاب عليه السلام تلقي مي كنند .



5- عكس العمل هاي خود امويان كه در ورقه هاي " يادداشت نهضت حسيني " نمره 36 نقل كرده ايم از زبان عثمان بن زياد ، مرجانه ، يحيي بن الحكم ، هند همسر يزيد ، معاوية بن يزيد ، نشان مي دهداثر تكاندهنده شهادت ابا عبدالله ( ع ) را و اينكه اين حادثه پرده نفاق را دريد و باطن كار را برملا كرد و حساب امويان را از اسلام براي هميشه جدا كرد . و اين خود نشاندهنده اين است كه امام حسين حق داشت منطق شهيد به خود بگيرد .



6- جمله امام در روز عاشورا : " اني لارجو ان يكرمني الله بهوانكم " ( 7 ) مؤيد اين است كه امام مطمئن بوده به حسن اثر شهادتش و اينكه اين شهادت آبروي امويها و هدفهاي آنها را از بين خواهد برد و آبروي امام را بيشتر خواهد كرد . اين نيز مؤيد مدعاي شماره فوق است .



7- عوامل خاصي كه ايجاب مي كند قيام امر به معروف را ، به قرار ذيل است :



8- عطف به نمره فوق ، به طور كلي سياست امويها بر اين بود كه شكل اسلام را حفظ كنند و محتوا را خالي كنند و به عبارت ديگر همچنانكه پيغمبر اكرم در عالم رؤيا ديد ، سياست امويها بر اين بود كه در حالي كه روي مردم به طرف اسلام است ، آنها را از اسلام دور كنند




پاورقي

1- و به عبارت ديگر نشانه كامل همبستگي ما است ، نشانه كامل اينست كه المؤمن للمؤمن كالبنيان يشد بعضه بعضا ، المسلمون تتكافؤ دماؤهم . . . خلاصه ، نتيجه مطلب ، همبستگي ، همدردي و نيرو است ، وحدت است ، شخصيت است .



2- در اين ناحيه است كه به اوضاع زمان خودمان واقف نيستيم ، نه تنها جرياناتي را كه در بطن حوادث مستتر است درك نمي كنيم و رشد نداريم ، حتي پديده هاي بسيار ظاهر را هم نمي بينيم . اندازه ما ارزش اين اصل را درك كرده ايم .



3- اين عنصر است كه ايجاب مي كند دامنه انقلاب به هر شكل و به هر قيمت گسترش يابد و حتي نقشه براي توسعه خونريزي و انقلاب كشيده شود و افراد به جلو شمشير براي كشته شدن دعوت شوند ، و اين عنصر است كه ايجاب مي كند اعتراض و انتقاد و اعلام جرم و فرياد عدالتخواهي با خون نوشته شود كه به هيچ وجه پاك نشودهمچنانكه هر فرياد عدالتخواهي و انساني كه با اين مركب گرانبها نوشته شد هرگز پاك نشد .



4- مقصود اينست كه ارزش امر به معروف براي ما را بالا برد ، و اما ارزش في نفسه آن كه در جاي خود ثابت است



5- سوره آل عمران ، آيه . 110



6-[ ترجمه : باطل را جز از همان جايي كه برخاسته نمي توان سركوب كرد ] .



7- [ ترجمه در ص 218 گذشت ] . كبار .